عمر آن بود که در صحبت دلدار گذشت حیف و صد حیف که آن دولت بیدار گذشت آفتابی زد و ویرانه ی دل روشن کرد لیک افسوس که زود از سر دیوار گذشت خیره شد چشم دل از جلوه ی مستانه ی او تا زدم چشم به هم مهلت دیدار گذشت برو ای ناصح مجنون ز پی کار دگر نقش بر آب مزن کار من از کار گذشت هرچه غم هست خدایا به دل من بفرست که بلای دل ما از کم و بسیار گذشت یاد آن صبح درخشنده که میگفت "عماد" عافبت مهر درخشید و شب تار گذشت... عماد_خراسانی 💖💖 📖@cofeh_shear📖