شب‌‌ ،بازهم سرد.. بازهم درد،،، ومن بازهم بی تو در‌رگه‌ های یک‌ دلگیری‌ بزرگ چون بعضی گردو خاک‌گرفته پر‌از‌اندوه‌ تنهایی‌نشسته‌ام،، ‌نشسته‌ام‌ بایک‌ قلم‌ که‌ می‌چرخد،،،، وبی‌‌اختیار‌ در‌هوای‌ ذهن‌ پر‌از‌ آشوبم‌ می‌رقصد،،، شب‌‌ بازهم‌ من‌ بازهم درد ودلی‌ که‌ هروز بیشترو بیشتر مبتلایت می‌شود ای‌‌ شادی‌ لحظه‌های‌من که هرگز‌ندیدمت چون‌ بوسه‌ ایی‌می‌مانی بر‌رُخ‌ سرخ‌ سیب افسوس ،که‌هرگز‌نچیدمت بازهم شب‌‌ بازهم شعر‌ بازهم تورا می خواهم ای زیبایی ماه مهر ای‌پاییز‌ هزار‌رنگم بازهم من اینجا تنها مثل هرشب فقط‌برای‌تو‌دلتنگم تنها برای تو دلتنگم،،،،،،،، ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀