تار گیسویت چو دامست ای صنم ...
چهره ات ، ماه تمامست ای صنم ،
از فروغ عارض و گیسوی تو ..
هر نفس ، صبح است و شامست ای صنم ،
در لبان شکّرینت ، جامهاست .
باده ای دِه ، گر چه وامست ای صنم ،
بارها گفتی که فردای دگر ...
مانده ام ، فردا کدامست ای صنم ،
تا به کی در کوی تو مستی کنم ؟
عاشقت را ، ننگ و نامست ای صنم ،
مانبینیم ، در دوعالم غیر تو ...
غیر تو بر ما ، حرامست ای صنم ،
چند پرسی کیستی ؟ در دام ما ؟
جان فدایت ، این غلامست ای صنم ،
اندکی گفتیم از احوال خویش ..
بیش از اینست ، این پیامست ای صنم ،
همچو شمع میسوزم از درد فراق ..
تامپنداری که خامست ای صنم ،
#راحمم ، خاموش میگویم سخن ...
یک نفس بی تو ، حرامست ای صنم ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖
@cofeh_shear📖