📝 روایت‌شناسی شناختی 🏷 Cognitive Narratology یکی از جذابیت‌های اصلی خواندن یا شنیدن داستان‌ آن است که ما را با ماجراها و احساساتی درگیر می‌کند که از آنِ دیگری است و قسمتی از تجربه شخصی ما محسوب نمی‌شوند. تفسیر یک داستان اساساً شامل بازسازی عملکرد ذهن شخصیت‌های آن است که به ما این امکان را می‌دهد تا کنش‌ها و رویدادهای روایت را درک کنیم. از سوی دیگر داستان‌های خیالی، در اساس خود، بازنمایی عملکرد خیالی ذهن هستند. اگر هدف اصلی تحلیل روایی پرداختن به فرایندهایی باشد که جهان داستان را می‌‌سازند، می‌توان گفت هدف تحقیقات در رویکردی که روایت‌شناسی را زیرمجموعه‌ای از علوم شناختی تلقی می‌کند، یافتن منطق داستان است. منطق داستان انسان‌ را قادر می‌سازد تا جهان داستان‌ها را خلق کند و این مسئله به نوبه خود کمک می‌کند تا تجربه نیز انتظام یابد و به‌صورت قابل درک، قابل کنترل و قابل انتقال درآید. محققان در این زمینه معتقدند که نتایج حاصل از مطالعات مربوط به عملکرد ذهن و بررسی‌های روایت‌شناسانه تا حد زیادی می‌توانند به درک بهتر و عمیق‌تر از هم یاری برسانند. روایت‌شناسی شناختی را می‌توان به‌ مثابه مطالعه جنبه‌های مربوط به ذهن در داستان‌پردازی تعریف کرد. این علم نوظهور ارتباط بین ذهن و روایت را نه تنها در متون مکتوب، بلکه در تعاملات رودررو، سینما، رادیو، محیط‌های دیداری، رایانه و سایر ابزارهای قصه‌‌گویی بررسی می‌کند. به این ترتیب می‌‌شود جنبه‌های مرتبط با ذهن را در مقایسه با عوامل متعدد و متداعی با طرح و تفسیر روایت مورد مطالعه قرار داد که از میان این عوامل می‌توان به کنش داستان‌پردازی توسط راوی، فرایندهایی که از طریق آنها مفسران جهان‌ روایی را معنا می‌کنند، جهان‌های داستانی که بازنمودهای روایی یا ابزار روایی این مفسران را به‌ وجود می‌آورند و همچنین موقعیت شناختی و تمایلات شخصیت‌ها در این جهان‌های داستانی اشاره کرد. روایت‌شناسی شناختی روش‌های متعددی را برای تحلیل‌ها و پیکره‌های روایی متنوع در اختیار دارد. این پیکره‌ها شامل روایت‌های مکتوب افسانه‌ای و غیرافسانه‌ای، رمان‌های مصور و طنز، روایت‌های سینمایی، داستان‌گویی در تعاملات رو در رو و سایر نمونه‌های روایی است. در ضمن نظریه‌پردازان جنبه‌های مرتبط با ذهن را در فعالیت‌های داستان‌سرایی مورد بررسی قرار می‌دهند و به این منظور ابزارهای توصیفی و تبیینی را از زمینه‌های مختلف دیگر مورد بهره‌برداری قرار می‌دهند که دلیل این امر تا حدی به‌خاطر ماهیت میان‌رشته‌ای تحقیقات مربوط به مغز- ذهن است. رشته‌های دیگری که منبع الهام روایت‌شناسی شناختی محسوب می‌شوند عبارتند از: روایت‌شناسی، روان‌شناسی، زبان‌شناسی، علوم رایانه، فلسفه و غیره. اگر هدف از تحقیقات روایت‌‌شناسی یافتن پاسخ این سوال باشد که داستان‌ها چگونه تفسیر می‌شوند، مسئله اصلی برای روایت‌شناسی شناختی آن است که چه فرایندهای شناختی درک روایی را پشتیبانی می‌کنند و به خواننده یا شنونده امکان می‌دهند تا از جهانی که داستان به‌ وجود می‌آورد، مدل ذهنی خود را بسازند. علاوه بر این روایت‌شناسی شناختی به دنبال مطالعه این موضوع است که چگونه روایت‌ها ابزاری برای معناسازی و شیوه‌ای برای ساختاردهی و درک موقعیت‌ها و رویدادها ایجاد می‌کنند. همچنین اینکه داستان‌ها دقیقاً چگونه به‌ مثابه ابزاری برای اندیشیدن عمل می‌کنند نیز موضوعی برای تحقیق در این رویکرد نوین است. موضوع دیگر برای مطالعات روایت‌شناسی شناختی چنین است که آیا می‌توان ادعا کرد که روایت شیوه‌ای برای بازنمایی دقیق تجربه‌های انسان است. ✂️ نقل به مضمون و برداشت: مقالۀ از روایت‌شناسی ساختگرا تا روایت‌شناسی شناختی، لیلا اردبیلی 📩 لینک اصلِ مقاله: https://vista.ir/w/a/21/j1tbq -------------------------------------------------------- علوم و سواد شناختی | بهادران 🔰 https://eitaa.com/cognitiveScience