شهر وحی مدینه اینجا مدینه شهر وحی بر نبی است اینجا مدینه شهر غم‌های علی است اینجا مدینه رشک برخلد برین است چون جای پای رحمت للعالمین است اینجا مدینه مرکز نور رسالت جای طلوع نور تابان ولایت اینجا مدینه شهر غم‌های رسول است چون مرکز ظلم و ستم‌ها بر بتول است اینجا علی با دوست، شب‌ها ناله دارد داغ جوان زهرای هجده ساله دارد اینجا مدینه خون دل طاها نمودند از جور و کینه ظلم با زهرا نمودند اینجا مدینه درد و غم بسیار دارد درد و غمی از کوچه و مسمار دارد اینجا مدینه شهر غم‌های حسن شد از ظلم و کینه او پر از درد و محن شد در پیش چشمش راه بر مادر گرفتند سو از دو چشم همسر حیدر گرفتند اینجا شرار ناله آتش بر فلک زد دشمن میان کوچه زهرا را کتک زد اینجا مدینه غم به جان زینبین است خون این دل از این ماجراهایش حسین است اینجاست زینب ظلم بی‌اندازه دیده تابوت مادر را به روی شانه دیده اینجا علی هم سفره ی با آه گشته هم صحبت درد و غم او چاه گشته بس کن (رضا) دیگر مگو تو از مدینه آتش گرفته زین سخن‌ها قلب شیعه https://eitaa.com/coyeshg/597 .