اَرتِش سایبِرے اِمامْ هادے عَلیه اَلْسلام
✅ ماجرای دست #حاج_قاسم #انتقام_سخت #انتخابات #ایران_قوی #عصر_امام_خمینی @cyberi20
🍀ماجرای نخستین شهادت حاج قاسم سلیمانی به روایت سردار حاج مرتضی قربانی 🔸حاج قاسم فرمانده گردان کرمانی‌های لشکر کربلا بود. در عملیات طریق القدس (فتح بستان) مورد اصابت کالیبر دشمن قرار گرفت. کالیبر دوشکا به دست حاج قاسم خورده بود و این دست را تا نزدیک آرنج منهدم کرده و عصب و استخوان را شکسته بود. (همین دستی که انگشتر داشت و در صحنه جنایات آمریکایی‌‌ها تا آرنج قطع شد. به نظر من این دست یک ویژگی بهشتی و یک قداستی داشت که سند عزت ملت ایران در دفاع مقدس بود و در جبهه مقاومت تقدیم خدا شد) حاج قاسم در همان صحنه بین خط اول و دوم دشمن روی زمین می‌افتد. 🔸من با حاج قاسم تماس گرفتم دیدم صدایش قطع شد. به بیسیمچی او گفتم گوشی را بده دست حاجی. رمزمان قاسم قاسم مرتضی بود. بیسیمچی گفت حاج قاسم شهید شد. گفتم گوشی را بده به بنی اسدی یا رحیمی؛ در تاریکی شب و آتش شدید دشمن گشت و آنها را پیدا کرد. گفتم چی شده؟ گفت حاجی افتاد روی زمین و شهید شده! من دو سه تا از بچه‌های اصفهان را فرستادم گفتم سریع با برانکارد بروید. زیر آتش شدید دشمن رفتند و الحمدلله ایشان را با برانکارد آوردند. 🔸جیپ فرماندهی من پشت خاکریز بود که حاجی را از روی خاکریز پایین آوردند. رفتم بالای سرش، دستم را روی پیشانی حاجی گذاشتم دیدم گرم است؛ پیشانی‌اش عرق کرده بود اما دست ایشان کامل منهدم و رها شده بود. به بچه‌ها گفتم او را جمع و جور کردند. خون ریزی زیاد بود و ترکش به سینه حاج قاسم اصابت کرده بود. همانجا یک اورژانس و آمبولانس داشتیم؛ ایشان را سوار آمبولانس کردم و با سرعت رفتند اهواز، حدود یک ساعت و نیم راه بود اما هوا بارانی شده بود و یک مقدار جاده لغزنده بود، بالاخره ایشان را به اهواز رساندند و در بیمارستان بستری شدند. 🔸25 روز بعد حاج قاسم را در قرارگاه کربلا دیدم که دستش گچ گرفته بود. ایشان را بغل کردم و بوسیدم. گفتم تو شهید شده بودی، بچه‌ها عنوان شهید را برایت زدند، ان شاءالله اجر شهید را ببری؛ همان جا با برادر محسن رضایی صحبت کردیم که حاج قاسم سلیمانی را به عنوان فرمانده تیپ یا لشکر بگذارد و آقا محسن دو روز بعد حکم فرماندهی تیپ 41 ثارالله را برای ایشان زدند. @cyberi20