به نام خدا ♻️داستان محرم برای بچه ها ♣️کاروان به رسید. شترها زانو زدند و بارهایشان را خالی کردند. بچه ها از روی شتر ها و اسبها پیاده شدند. بزرگترها خیمه ها را برپا کردند. بچه ها خیلی خوشحال شدند. ⛺️ امشب می توانستند توی خانه های چادری بخوابند. آن طرف تر یک رودخانه ی پر از آب بود. بچه ها عاشق آب بودند. بچه ها دوست داشتند مثل بزرگتر ها مشکهایشان را پر از آب کنند. بچه ها در دشتی بزرگ در کنار رودخانه فرات مشغول بازی شدند. کربلا زیبا و پر از هیاهو شد. اما آن طرف تر سپاهی بزرگ روبروی امام قرار گرفته بود. 🏕 سپاهی که هیچ کدام از آدمهایش خوب نبودند و پر از مردهای بدجنس و عصبانی بود. اما امام حسین علیه السلام از هیچ کس نمی ترسید. او قویترین و شجاعترین انسان روی زمین بود. بچه ها نزدیک امام بازی می کردند و امام مواظب بچه ها بود. ⛺️روز دهم محرم امام از بچه ها خداحافظی کرد و به جبهه جنگ رفت. امام حسین با شجاعت و با قدرت زیادی با آن سپاه بدجنس جنگید. خیلی از دشمنان سنگدلش را کشت. اما دشمنان امام خیلی زیاد بودند و بالاخره امام را به شهادت رساندند. بچه ها بعد از امام حسین خیلی ناراحتی و سختی تحمل کردند. 💫🎀سامانه راهنمای تربیت ، راهنمامان اولین مرکز تخصصی خدمات راهنمای تربیت و مشاوره به صورت آنلاین است.💫 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 http://rahnamaman.com @rahnamaman 🎀💫🎀💫🎀💫🎀💫🎀💫🎀