تشویق تشویق یعنی به شوق آوردن، ایجاد رغبت، راغب کردن. تشویق در رویکرد رفتارگرائی جای بسیار ویژه ای دارد و در کل در غرب مراکز مهدهای رفتارگرایی را مرکز رغبت می نامند. ستاره دادن، جایزه دادن و ... همه تکنیک های رفتار گرایی است. تشویق به شوق آوردن است. تشویق پاداش نیست. به همین دلیل تشویق برای فرآیند عمل است نه برای نتیجه. این حرف خلاف هنجارهای اجتماعی امروز ما است. در صورتی که بچه ها نباید وقتی نتیجه گرفتند تشویق بشوند بلکه در طول انجام فرآیند عمل باید تشویق شوند. بچه ای که در کاری موفق شده خودش از درون تشویق شده. بچه شاگرد اول شده و معدل 20 آورده، این بچه خودش تشویق شده شما دیگه چرا تشویق می کنید؟ حاضرین: خوب خوش حال میشن! استاد سلطانی: خوب خوش حالی تان را ابراز کنید. تشویق برای طول راه است. اون 9 ماهی که داشت درس می خوند، چه قدر دیدیمش و تشویقش کردیم؟ "داری درس می خونی؟ به به، قربون اون درس خوندنت بشم، چه درسی می خونی؟" این یعنی تلاشت رو دیدم. تشویق برای تلاشه، نه برای نتیجه. نتیجه اصلاً دست ما نیست؛ بچه 9 ماه زحمت کشیده، شب امتحان آپاندیس می گیره و می ره عمل، این بچه نباید تشویق بشه؟ بهش چی میگیم؟ حالا شهریور برو امتحان بده من ببینم تشویق لازمه یا نه!!! چه قدر در طول سال می گیم: آخر سال کارنامه ات را بیار ببینم دوچرخه برات بخرم یا نه؟!! خوب اگر لازمه که دوچرخه بخرید خوب بخرین، اگر هم لازم نیست پس چرا حرفش را می زنید؟ چه ربطی به کارنامه و غیره داره، چی رو به چی وصل می کنیم؟ تشویق برای تلاش و ایجاد انگیزه برای حرکت است. باز هم گفتیم حرکت، این جا دو تا سؤال مطرح می شود که حرکت در کدام جهت؟ و با کدام مهارت؟ جهت همان اصل و اصول و ارزش ها است که اول جلسه گفتم ولی روی مهارت می خواهم تأکید کنم  چون امروزه ما خیلی مواجه با این قضیه هستیم. ما تحت عنوان تشویق گاهی بدترین خشونت را در حق بچه هایمان می کنیم. انگیزه ی زیاد ایجاد می کنیم بدون این که مهارت ایجاد کنیم. چه قدر با بچه هایمان صحبت کلامی می کنیم؟ ادبیات انگیزشی در جامعه ی ما بسیار آسیب زننده است چون مهارت نمی دهد، فقط انگیزه می دهد. (ادامه دارد.. )