ادامه👈این جملات نشان می دهدکه شهروندی به معنای ساکن شهر بودن نیست ؛ چیزی فراتر از اینهاست. اگر آدمی را به صرف اینکه مدتی در شهری زندگی کرده است، شهروند آن شهر حساب کنیم ، حق این جمله ی با ارزش دکتر عدالتی ادا نشده است.
شهروند بودن در یک زندگی جمعی و دریک خانواده بزرگ اتفاق می افتد .
زندگی ای که در آن آزادی ها و منفعت های فردی تا حدودی تعدیل می شود تا اخلاق جمعی فرصتی برای رشد پیدا کند. در این خانواده ، هر عضوی خودش را درکنار دیگران می بینید و حقوق فردی و اجتماعی اش در کنار همان دیگران تعریف می شود. اگرحقوقی از کسی ضایع شود، سایر اعضای خانواده وظیفه خود می دانند که از حق خود دفاع کنند.
هیچ وقت یک آدم منفعل که در میان آدم های شهر نشین زندگی می کند، اما تنها خودش و خواسته هایش موضوعیت دارد و دربرابر هنجار شکنی و رفتار نادرست اجتماعی دیگران واکنشی از خود نشان نمی دهد ؛ شهروند محسوب نمی شود، بلکه موجود بی خاصیتی است که در میان دیگر موجودات فقط به بقاء خود می اندیشد.
لذا یک شهروند خوب در کنار احترام به قوانین و فرهنگ شهرش معنا پیدا می کند.
🚮 در پایان یاد آور می شود ارزش یک کار خوب و اخلاق مدار مانند همین نریختن زبالهها در کنار جاده ها به این است که به زور قانون و جریمه و این جور مسائل انجام نگیرد. و وظیفه اخلاقی ما شهروندان این است که نه تنها خود ، از ریختن زباله در فضاهای خالی داخل و خارج از شهر خودداری کنیم ، بلکه اگر دیگران را نیز در حال انجام این کار دیدیم ، اورا از این کار غیر اخلاقی منع کنیم .
🖊علی ابراهیمی
⚖دادرسانه(مجمع مطالبه گران دلفان)
https://eitaa.com/dadrasanedelfan