فکرشوبکن.. روبہ‌گنبدش‌نشستی؛ بہش‌نگاه‌میکنی! دست‌خودت‌نیست‌ یہو‌بغض‌میکنی.. میبارۍ! هق‌هق‌میکنی:)! یهو‌این‌وسط‌میخندی؛ حرف‌میزنے بازگریت‌میگیره💔.. اشکات‌میشن‌یادگاریٺ ‌بہ‌سنگ‌فرشاۍکربݪا... قشنگہ‌نہ!؟...🥺