شیخ عباس صراف میگفت ، بابا علی (ع) همیشه به یه پیرمرد نابینایی تو یه خرابه سر میزد ؛ لباساشو میشست... غذاشو آماده میکرد... کاراشو انجام میداد... دست محبت سرش میکشید... پ.ن : به شما محتاجم...