خواب قیلوله عجب حال و هوایی دارد مرغ چشمان ز خودم میل رهایی دارد شعر با خواب که آمیخت به شاعر گوید باز ایوان نجف چه کربلایی دارد درد عشق است که از خواب و خوراک افتاده شاعر خسته فقط پرت و پلایی دارد @daftaresher110