ای بابا بابا بابا بی تو تنها مانده‌ام بین غم‌ها مانده‌ام قلب من دارد گواهی می‌دهد وقت دیدار تو بابا می‌رسد روز مرگم می‌رسی بین این دلواپسی مانده‌ام در بی کسی ای پناه بچه‌ها ای گواه بچه‌ها نور راه بچه‌ها من زمین خوردم پدر بین بیابان‌های تار زخم پاها می‌کند اذیت به هنگام فرار زیر پایم خار بود و چشم من هم تار بود و دشمنت بسیار بود و مرد ما بیمار بود و این کمر سربار بود و شاهدم دیوار بود و عمه‌ام خونبار بود و روی گفتن هم ندارم عمه جان من ضعف دارم چند روزی بود که چیزی نخوردم نه چرا بسیار خوردم هم لگد هم تازیانه سیلی اما بی بهانه نه بهانه داشتند این بود که بابا ندارم... چونکه جدم حیدر کرار بوده انتقام از من گرفتن ساده باشد... خاک ویرانه برای قبر من آماده باشد... https://eitaa.com/daftaresher110