💠ازغدی، ادامه ی شریعتی یا مطهری؟! (بخش اول) 🖋محسن قنبریان 🔷حوزه ی بی عیب! شریعتی از اسلامی انقلابی می گفت که در آن نقش جدی ای برای مرجعیت و روحانیت نبود! انتقادهای زیادش از این نهاد او را نماد "اسلام منهای روحانیت" کرد و فتوایی از مراجع آنروز مبنی بر ضاله بودن کتابهایش صادر شد! مطهری اما منتقدی از روحانیت بود که اعتراف به مزایایش داشت. اعتقاد داشت با لزوم حفظ و نگهداری اش باید آنرا اصلاح کرد. اسلام منهای روحانیت را خیانت می دید و فقهاء را تنها سلسله ی معرفتی متصل به معصوم می شمرد. ⬅️آیا حوزه و روحانیت پس از انقلاب و خورده گیری های آندو(با حفظ تفاوت) از آسیبها مبرا شد؟! 🔺مثلا مطهری هم از "لوس و ننر و امتیاز طلب و مسرف" بودن برخی فرزندان علماء گله داشت که "همه حواسشان متوجه پستها و مقامات است که کی برد و کی محروم شد و چگونه خودشان آنها را بربایند یا به دوستان خودشان اختصاص دهند"! مطهری اینان را "تحمیل بزرگی به بودجه روحانیت" می خواند(یادداشتها ج۴ص۵۵۵). اینبار ازغدی پیش از خطبه ها چیزی از این جنس گفت: "امام گفت مرجع پاپ نیست، مرجعیت نمایشی نیست، مرجعیت ارثی نیست"! از قضا برخی آقازادگان زود به خود خریدند و موضع گرفتند و البته واضح است همه امکانات پدر و مرجع عظیم الشأن را هم به ارث برده اند! 🔺مطهری از نظارت برمرجعیت و پاسخگویی آن هم می گفت! صراحتا در ده گفتار آورد: "تقلید ممدوح و مشروع سرسپردن و چشم بستن نیست. چشم باز کردن و مراقب بودن است وگرنه مسئولیت و شرکت در جرم است"!(مجموعه آثار ج۲۰ص۱۷۶). (جملات تیز و تندترش را جرأت نمی کنم نقل کنم به یادداشتها ج۴ص۵۵۶ رجوع کنید). شاید بازخوانی این تفکر مطهری علت گران شدن سخنان ازغدی بر بعض بزرگان شد! آنچه دارد کم کم نمودار میشود مواجهه ای از جنس شریعتی با ازغدی توسط زعمای حوزه است. البته دو نکته را نمی توان لحاظ نکرد: 1⃣ حوزه مطهری را هم روی دست نگرفت بلکه در مواردی بایکوت هم کرد!اگر خون پاکش سند حقانیتش نمی شد معلوم نبود اقلا با بخشی از آرائش مواجهه شریعتی نشود! 2⃣ قیاس ازغدی هم با مطهری از جهاتی، از جمله وزان علمی و اتصال به بزرگان و مفاخر حوزه(مثل مرحوم بروجردی و علامه طباطبایی)مع الفارق است. ❓جان کلام اینکه: آیا آسیبها و عیوب سازمان روحانیت تمام شده یا رو به صفر است؟! و امروز نیازی به فریادهای مطهری وار نیست؟ ❓اصلا شریعتی و مطهری هردو به کنار، امام خمینی تا آخرین سخنان از این آسیبها و هم خطر ارتجاع و تحجر و مارهای خوش خط و خال در حوزه می گفت(آخرین نمونه ها در منشور روحانیت منعکس است). یعنی نه قبل از انقلاب که حتی تا سال ۶۸مرجع و زعیم منحصر بفردی مثل امام از آسیبها و حتی خطرات می گفت! بعد امام چه شد؟! آیا همه آن آسیبها و نگرانی ها یکباره خود به خود مرتفع شد؟! ❓اگر اقلا برخی از آنها باقی است چرا بزرگان حوزه و بخصوص شاگردان امام، آن خط را دنبال نکرده چیزی از جنس آن فریادها و روشنگری ها نشنیده ایم؟!نمونه های کوچکی از تذکر به یک مرجع توسط بزرگی در حوزه را همین ماهها دیدیم چگونه برخورد شد؟! و از سوی زعماء هیچ حمایتی نشد! ❓تازه آیا نگرانی های امام فقط مربوط به متحجرین ضدانقلاب بود؟! نگرانی و گله از زیاد شدن تشریفات و تجملات، ساختمانها و ماشین ها و...کم زبان زدند؟!آیا در جواب هم مباحثه خود(آیت الله حسن فرید گلپایگانی) مرقوم نفرمود: "بهتر است که بنده و جنابعالی در فکر قبه و بارگاه نباشیم..."!(صحیفه امام ج۲۰ص۲۴۵). آیا واقعا شاگردان دیروز امام همه مبرای از این تجملات و نگرانی هایند؟! آیا... پس چرا مطهری ای در حوزه پیدا نمیشود تا مثل ازغدی(طلبه ی کت وشلواری) ساکت بماند؟! ❗️ادامه متن در بخش دوم @m_ghanbarian http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0