✨باسم رب المهدی✨
#یادی_از_امام_عصر
📝نقل است عالم بزرگواري در نجف مدتها براي اينكه خدمت حضرت وليعصر(ع) برسد، اين در و آن در ميزد.
🔹چهل شب چهارشنبه مسجد سهله، رياضت كشيدن و روزه گرفتن و شب زندهداري كردن كشيد، اما نصيبش نشد.
🔸به بعضي از علوم غريبه پناه برد كه با اين علوم جاي حضرت را پيدا كند. نتوانست حضرت را ببيند.
🔹اما در اثر اين رياضتها و شب زندهداريها يك صفايي پيدا كرده بود گاهي مواقع در خواب و بيداري يك چيزهايي ميديد.
🔸به او گفتند: فلان شهر برو. از نجف چند روزي به شهر ديگري رفت. آنجا هم همين مراقبتها و رياضتها را كشيد.
🔹در حالتي به او گفتند: اگر ميخواهي حضرت را ببيني، همين الآن به بازار برو، فلان مغازه قفل سازي است، آنجا برو.
🔸به سرعت رفت و طبق آدرس جايي را پيدا كرد، ديد حضرت نشستند و با آن پيرمرد قفل ساز خيلي صميمي و در حال صحبت هستند.
🔹وارد شد و سلامي عرض كرد. حضرت جواب سلامش را داد و اشاره كرد سكوت كن و بايست.
🔹چند لحظه گذشت پيرزني وارد شد، به هر سه نفر سلام كرد. قفلي را به قفل ساز داد، و گفت:
🔸اگر ميشود اين را سه ريال از من بخر! من نياز به اين پول دارم. به اين قفل نگاه كرد و گفت:
🔹مادرم اين قفل سالم است. چيزي كم ندارد، يك كليد كم دارد كه من برايش ميسازم. اين قفل هشت ريال ميارزد.
🔸پيرزن خيال كرد او را مسخره ميكند. گفت: تو سه ريال از من بخر.
🔹قفل ساز گفت: تو مسلمان هستي و من هم ادعاي مسلماني ميكنم.
🔸قفل سالم است و هشت ريال ارزش دارد، من چون كاسب هستم و ميخواهم سودي كنم هفت ريال از تو ميخرم. يك ريال خودم سود كنم. حاضر هستي؟
🔹گفت: خدا به تو جزاي خير بدهد. قفل را خريد و پولش را داد و پيرمرد دعا كنان از مغازه بيرو رفت.
🔸تا بيرون رفت حضرت به عالم رو كرد، گفت: احتياج به اين رياضتها و علوم غريبه نيست. شما مثل اين آقا باشيد ما خودمان ميآييم.
🌤ما جاي دوري نيستيم. بايد اين حجاب برداشته شود كه ببينيد.
💠 حجت الاسلام
#عالی
🌸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
@dahehaftadiihay_amariyon