وقتی‌برای‌اولین‌بارازمدافع‌حرم‌ شدنش‌با‌من صحبت‌کرد؛گریه‌کردم. به‌من‌گفت: "مامان‌گریه‌نکن‌!🥀 دوست‌دارم‌برم..قوی‌هستم‌ هیچ‌ اتفاقی‌ برای‌من‌نمی‌افته‌نگران نباش" مادردیگم حضرت‌زینب(س)‌توی‌ سوریه‌هست من‌باید‌برم‌ وراه‌روبرای‌زیارت‌شما‌باز‌کنم" بعدمن‌روبوسیدوبارهادرآغوش‌ گرفت‌وگفت:گریه‌نکن‌مامان‌بخند تامن‌راحت‌تربتونم‌برم." دعای‌همیشگیش‌شهادت‌بود.🕊 بابکم دوم‌آبان‌ماه۹۶برای‌اولین‌وآخرین بارراهی‌دفاع‌ازحرم‌شد...