[ارسالی از خانم زهرا صادقی ۱]
ولایتمداری واخلاق (۱۱۱).
" مکتب سردار سلیمانی" قسمت اول
در آیهای از قرآن خداوند میفرماید "و من یتول الله و رسوله والذین آمنوا فان الله هم الغالبون" که دربارهی یاران ولی عصر(عج) اشاره میکند که اینها قوم سلمان فارسی هستند و در آخر زمان حضور پیدا می کنند. براساس این احتمالات و اینکه ممکن است ما همان قوم باشیم "مکتب سلیمانی" را تحلیل میکنیم تا ویژگیهای این مکتب را بهتر بشناسیم و خودمان را با آن تطبیق بدهیم، نه اینکه ایشان را به خودمان تطبیق بدهیم، یعنی این ویژگیها را در خودمان محقق کنیم. هر کس این کار را بکند باید به خودش آفرین بگوید. تصور میکنیم کسی مثل سردار سلیمانی بعنوان یک چهرهی شاخص و برای برخورداری از این ویژگیها مثال زدنی است، بهمین دلیل درباره ویژگیهای او تعبیر "مکتب" بکار برده میشود. خداوند در آیه مذکور میفرماید: هر کس ولایتمدار باشد، یعنی ولایت خدا را بپذیرد، ولایت و سرپرستی رسول خدا را بپذیرد و بالاخره ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام را بپذیرد، از حزب الله است وحزب الله غالب است. این غلبه به واسطهی قدرت صورت میگیرد، آدم ضعیف که غلبه پیدا نمیکند. غلبه نتیجهی قدرت است. ولی در تبلیغ ولایتمداری یاران امام زمان (عج) معمولا از کلمه قدرت استفاده نمیکنیم. به حدی که وقتی از کلمهی قدرت استفاده شود برخی بد و بیراه می گویند که شما اقتدارگرایان بدنبال قدرت مطلق برای خود هستید و جامعه ما خیلی نباید به سخنان دشمنان اسلام اعم از داخلی و خارجی اهمیت بدهد. ولی باید بصیرت لازم را داشته باشیم که ما را سرگرم چیزهای پوچ و کمارزش نکنند. چون اهداف شومی در سر دارند که بزرگترین محور آن همان ضعیف ماندن و عدم قدرت است تا آنها به چپاول نیروهای مادی و معنوی ما بپردازند و به زندگی حداقلی راضی باشیم. وقتی ضعیف باشیم آنها میداندار قدرت می شوند. در حالیکه در مکتب امام زمان (عج) و مکتب اصحاب امام زمان، ولایتمداری با قدرت تحلیل می شود. اگر کسی ولایتمدار شد، قوی میشود. وقتی قوی شد، اقتدار پیدا میکند. این در مورد جامعه نیز صادق است. دشمنان اسلام از اول انقلاب اینگونه سخن نگفتند و کتاب ننوشتند که قوی باشید. حال آنکه قرآن به انسان و پیامبر اسلام (ص) از روز اول گفت: ای مردم قوی باشید و حکومت را در دست بگیرید. البته نه به روش طاغوتیان و پادشاهان، بلکه به رسم اقتدار و بزرگ همتی و رعایت عدالت، ولی پس از انقلاب صدها کتاب نوشته شد که فقط گفتند می خواهیم حقانیت ولایت فقیه را اثبات کنیم و بیشتر در بحثهای کلامی گیر کردیم بجای آنکه کارکرد یک جامعه ولایتمدار را مطابق مکتب قرآن و عترت بفهمیم.
اتفاقا بیست سال پیش مقام معظم رهبری در دیدار با مجلس خبرگان رهبری فرمودند: خداوند و اهل بیت (ع) هر کار خوبی را که میخواهند معرفی کنند اول آتارش را بیان میکنند مثلا وجوب حج و زکات و... را دائم اثبات نمیکنند، بلکه میگویند حج برکاتش این است. ائمه هدی هم اینگونه برخورد میکنند و فقط به اثبات وجوب آن نمیپردازند. ولی ادبیات کلامی و فقهی فقط حقانیت آن را اثبات میکنند. در حالیکه قرآن بیشتر به بیان آثار آن اهتمام میورزد. رایی که برای مردم قدرت نیاورد به چه درد میخورد. اگر به خطبه فدکیه توجه کنیم میبینیم حضرت زهرا (س) به بیان آثار ولایتپذیری و ولایتمداری میپردازد. ازجمله تاکید میکند ولایتمداری موجب نظام جامعه می شود. اصلا هیچ میدانید ولایت فقیه برای حفظ و نگهبانی قدرت و اقتدار مردم است؟ آیا میدانیم که امام زمان (عج) قدرت آفرین هست؟ اصلا جامعه اسلامی با قدرت مفهوم پیدا میکند. متاسفانه برای ما جا انداختند که قدرت فسادخیز است. روایت داریم از علی (ع) قدرت هم ویژگیهای خوب آدم را ظاهر میکند و هم ویزگیهای بد. ما فقط قسمت دومش را گرفتیم در حالی که روایت داریم در زمان حکومت امام زمان (عج) مردم خاک پای فرمانداران و والیان را سرمه چشمشان میکنند از بس خوب هستند.
در اول انقلاب امام خمیینی (ره) فرمودند میدانید چرا اشک ریختن برای امام حسین (ع) از دیدگاه ائمه اینهمه ثواب دارد؟ بخاطر اینکه از اول نقشه داشتند برای اینکه با ریختن اشک برای امام حسین جامعه را به قدرت برسانند. بعد فرمودند هیچ عاملی مثل امام حسین (ع) نمیتواند آدم را به قدرت برساند. ثوابش بخاطر مسئلهی معنوی و صفای باطن نیست، بلکه بخاطر تظاهرات قدرت است که ایجاد میکند. اشک بر حسین یک مسئله اجتماعی و سیاسی و محرم قدرتآفرین است. ادبیات امام خمینی و مقام معظم رهبری این است. سرنوشت امروز ملت فهیم و بصیر ایران اسلامی بخاطر مسئولینی است که ولایتندار هستند بجای ولایتمدار.ولایتنداری یعنی سیاستمداری بدون ولایتمداری. در حالیکه بقول شهید سرفراز اسلام، سرباز ولایت، شهید سلیمانی، مدیریت ما مدیریت بیا هست نه برو. آیا شهید بزرگمان سلیمانی در کارش نظارت لازم بود؟ ...