📝خاطرات تبلیغی علماء و روحانیون دامغانی
روایت هشتــم
راوی: حجت الاسلام والمسلمین جواد مزینانی
(مبلغ در کشورهای آمریکای لاتین و مسلط به زبان اسپانیولی و عربی)
از همان جلسات اولی که با مسلمانان این شهر داشتم، دختر خانمی به نام عبیر به کلاس ها می آمد که پدرش ایرانی بوده است. البته دیگر با پدرش زندگی نمی کند. بعدها که کمی خودمانی تر شدم، فهمیدم پدرش که سنی بوده، پس از طلاق گرفتن از همسرش، با زن دیگری ازدواج می کند.
نامادری با عبیر رفتار خوبی نداشته است. در نتیجه او هم فرار می کند و با یک خانواده مسیحی زندگی می کند. شوهر عبیر هم جوانی به نام ویکتور بود که از طریق برادرش با اسلام آشنا شده و حدود شش ماه قبل شهادتین را بر زبان جاری کرده بود، لکن آن دو که هم اکنون مسلمان بودند، هنوز صیغه عقدشان را نخوانده اند!
با یکی از رفقا در ایران تماس گرفتم. او به من گفت که این چیزها در تازه مسلمانان بومی که هنوز احکام شرعی اسلام را به خوبی یادنگرفته اند مساله ای عادی است. به عبارتی آن دو اصلا فکر نمی کردند که نیازی به جاری کردن عقد ازدواج اسلامی باشد فلذا بی خیالش شده بودند.
با یکی از میزبان ها که صحبت کردم قرار شد که هرچه سریعتر به بهانه دادن گواهینامه اتمام دوره اسلام شناسی به منزل آنها برویم و خیلی اتفاقی متوجه بشویم که آنها هنوز شرعا ازدواج نکرده اند و خیلی اتفاقی تر صیغه ازدواج را بخوانیم و هدیه هم به آنها بدهیم و برگردیم!
با هماهنگی قبلی رفتیم و مراحل بالا را انجام دادیم. قبل از خواندن صیغه به این زوج جوان توضیح دادم که مرد موظف است مهریه ای که زن مشخص می کند را به او بدهد و این حقی برای همسر است. مهریه ای که مشخص کردند انگشتری به ارزش بیست هزار بولیوار بود و مورد توافق طرفین قرار گرفت.
آن شب از این که این دو نفر به هم حلال شدند و شرعا زن و شوهر شدند خوشحالی درونی خاصی داشتم و البته نوعی ناراحتی از این که در نبود روحانیون مبلغ شیعه، چقدر کارها دشوار است و مردم دچار لغزش و نادانی می شوند.
یک لحظه وقتی با خودم حساب می کردم که در قم که مرکز حوزه جهان تشیع است و در دیگر شهرهای ایران چقدر مدرسه علمیه و چقدر روحانیون فراوانی زندگی می کنند و همه یک جا تمرکز کرده اند و به کشورهای دیگر سفر نمی کنند، احساس شرمندگی می کردم از این همه کم کاری.
دانشگاه الازهر مصر با تمام انتقاداتی که به آن وارد است اما به اکثر کشورهای قاره آمریکای لاتین مبلغ فرستاده است و این دانشگاه –که البته به منزله حوزه علمیه اهل سنت است- راسا به اعزام مبلغ اقدام می کند. لکن حوزه علمیه ما فقط برای داخل کشور طلبه تربیت می کرد و اگر نبودند نهادهای مکملی که این نقص را پوشش می دادند، از متن حوزه حرکتی در این باره صورت نمی گرفت. البته نباید تلاش بزرگانی همچون آیه الله العظمی بروجردی، شیخ عبدالکریم حائری، آیه الله لاری، شهید بهشتی و دیگر کسانی که در امر خارج از کشور دغدغه داشتند را نادیده گرفت، اما حرکت این بزرگان امروزه به همان شکل توسط حوزه دنبال نمی شود.
یاد این آیه سوره توبه افتادم که: «یا ایها الذین آمنوا ما لکم اذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اثاقلتم الی الارض
ارضیتم بالحیاه الدنیا». یعنی: ای مومنان، چه شده است که وقتی به شما گفته می شود در راه خدا به راه بیافتید احساس سنگینی می کنید؟ آیا به زندگی دنیا بسنده کرده اید؟
حوزه های علمیه اگر بخواهند این آیه را در متن خود اجرا کنند چه ها که نخواهد شد و چه برکاتی که به بار نخواهد نشست؟!
✌🏻 دامغان انقلابی✌🏻