✅ولایتمداری و اخلاق (۸۸) 📌بحثی پیرامون چرائی اصولگرایی و اصلاح طلبی ✍🏻زهرا صادقی - قائم مقام جامعه زینب (س) کشور 📰منتشر شده در ص ۵ روزنامه کویر امروز قشری گسترده از ملت ایران در این انقلاب دچار سوءتفاهم شدند و ما ملت همیشه در صحنه، بواسطه ی این سوءتفاهم هزینه می دهیم، هم در انتخابات بازی می خوریم و همه ضرر می کنیم و هم خارج از انتخابات هم از این سوءتفاهم بر سر عقلانیت و انقلابیگری نهایت سوءاستفاده را بنام دو جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی میکنند، اصلا ۹۰٪ به دلایل مختلف هیچ دوئیتی وجود ندارد وجود دو قطبی سیاسی دروغین موجب میشود در تمام انتخابات، افراد ضعیف، زرنگ و سودجو انتخاب بشوند. چرا؟ بدلیل اینکه گروهی می گویند اگر به اینها رای ندهیم آنها می آیند بالا. برویم جلویشان بایستیم. گروه مقابل هم بشرح ایضا، موضوع بردن یک جناح هست. جالب است که هر دو جناح در بین خودشان به همدیگر انتقاد فراوان دارند. در حالیکه مردم برای هر کاری بدنبال متخصص هستند بجز انتخابات که اینگونه عمل نمی کنند. اصلا شک نکنید که ایجاد چنین جناح بازیها کار صهیونیستهاست. در حالیکه در مملکت اختلاف نظر هست و خیلی بیشتر از آنچه که میبینیم و فکرش را می کنیم تفاوت در جریانهای سیاسی در کشور ما هست، ولی داغ کردن این دو جریان موجب شده که کشورمان هیچوقت  آن رشد و پیشرفت باید و شاید را نداشته باشد. تصور کنید دانشجویان اساتید خود را جناحی انتخاب کنند، علم ضربات سختی می خورد. درحالیکه که این جریان چپ و راست که ایران از فرانسه الگوبرداری کرد به سرکردگی صهیونیست جهانی، امروز سردمداران سیاسی شان صریحا می گویند دوران این دو قطبی بودن بسر آمده است. آنچه که مهم است واقعا اگر دو تا تفکر وجود دارد مرحبا، خوب است، ولی دروغ است. این دوقطبی سرشاخه اش بدست اسرائیل است که دعوا تمامی ندارد و نه تنها ایران، بلکه جهان را دارند مدیریت می کنند. البته مملکت ما بشکل حادش دستاویز دشمن نشده است چون رهبری که ما داریم نمی گذارد بطور کامل عنان را بدست بگیرند ولی ما باید از مرز دوئیت عبور کنیم. چون در این دوقطبی بودن جامعه بدون بودن دو طرز تفکر و حتی چند تفکر جامعه دچار خفقان سیاسی می شود و دیکتاتوری سیاسی نتیجه جناح بندی دوقطبی های غیر واقعی است. امروز این دیکتاتوری سیاسی در اروپا در حال اجراست. خفقان سیاسی با جناح بندی های کاذب از دیکتاتوری رضا خانی بدتر است و نتیجه اش می شود فقدان شایسته سالاری. به طرف می گویی این نماینده شماست. فورا می گوید نه دو زار قبولش ندارم. پس چرا انتخابش کردی؟ می گوید چکار کنم در جناح ما بود، مجبور بودم از ایشان دفاع کنم. در حالی که انقلاب نتیجه واقع بینی دینی است و دین امری است عقلانی و عقلانی یعنی جلب منفعت، منفعت عالی انسانی و منافع اخرویست. یک فرد انقلابی همه پدیده ها را عقلانی محاسبه میکند و معنای تقوی را که به معنای انگیزه درونی نه بیرونی و ظاهری در زندگیش بدون نظارت بیرونی عملیاتی می کند. ما چرا حضرت آقا را قبول داریم؟ چون رهنمودهای عاقلانه دارد نه آرمانی و مقدس. بارها بر سر رابطه با امریکا فرمودند من به دشمن خوشبین نیستم. از آن طرف آنشخص گفت اینجا حرف خوش بینی و بدبینی نیست دو تفکر عقلانی و متوهمانه. انقلاب یعنی عقلانیت. بخاطر همین هم هست که وقتی حضرت آقا امام زمان ( عج ) تشریف بیاورند نفرمودند که ارزشها را زنده می کنند بلکه فرمودند آن سرور دست بر سر و روی مردم می کشند عقلهایشان زیاد می شود. حکومت حضرت روان تر و بهتر به جلو می رود. در پایان به گفتگوی امام حسین علیه السلام در آغاز شروع جنگ در روز عاشورا با دخترش سکینه علیهاسلام اشاره می کنم، وقتی سکینه به پدرش فرمود بابا جان ما را به مدینه برگردان و بعد به میدان برو، آن سرور به دخترش فرمودند" اگر دشمن می گذاشت که من آواره نمی شدم " کاملا عقلانی و بدون ابراز احساس کذایی به واقعیت موجود اشاره نمودند. اصلا عبودیت مبنای عقلی دارد و ایمان به غیب ثمره ی عقلانیت هست.