گروه تاریخ اسلام بنیاد پژوهشهای اسلامی پیش سخن عاشورای حسینی، پیامها و آموزه های فراوانی دارد. از این رو، در همه روزهای سال به ویژه در ایام محرم باید به درس آموزی از مکتب زنده و پویای امام حسین علیه السلام پرداخت، زیرا این نهضت بزرگ و سازنده از چنان ژرفایی برخوردار است که می تواند برای تمام انسانها و در همه زمانها به عنوان الگویی ماندگار راهگشا باشد. بدین سان، در بخش نخست این نوشتار به معرفی اجمالی تنی چند از افرادی که توانسته اند خود را در شمار انسانهای جاودان و ابدی قرار دهند پرداخته ایم. در بخش دوم نیز از شخصیتهایی یاد کرده ایم که از این سعادت محروم مانده اند. پیوستگان کربلا کانون تحول، دگرگونی و رسیدن به سعادت جاودان بود. حتی برای آنان که پیشینه درخشانی نداشتند، اما با لطف پروردگار و تصمیم جِدّی، فرجام نیک را از همراهی با سیدالشهداء به دست آوردند و خون خویش را با خون پاکان و اولیای الهی درهم آمیختند و درخت دین را استوار ساختند، که به گونه ای خلاصه به معرفی برخی از آنان می پردازیم: 1 حرّبن یزید ریاحی. حُر سرآمد دگرگون شدگان است. گر چه وی راه را بر امام حسین علیه السلام بست و مانع حرکت آن حضرت به سوی کوفه گردید، اما صبح عاشورا چون از تصمیم عمر بن سعد در جنگ با امام حسین علیه السلام اطمینان یافت به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه کوفیان خارج شد و به امام پیوست. پس از پذیرش توبه وی از سوی آن حضرت، به میدان بازگشت و پس از نصیحت کردن شامیان، با آنان جنگید تا اینکه در رکاب سرور شهیدان به فیض شهادت نایل آمد(1). مرحوم شهید مطهری درباره دلیل تغییر روحیه حرّ بن یزید می نویسد: «گفته شده که یک علت اینکه «حرّ» به سیدالشهدا علیه السلام گروید این است که مدت زیادی همراه حضرت بود و از نزدیک او را می شناخت.»(2) 2 علی فرزند حرّ. او نیز با جدا شدن پدرش از سپاه کوفه، از منافقان جدا شد، و همراه پدر به امام حسین علیه السلام پیوست، و چون نزدیک آن حضرت رسید، از اسب پیاده شد و زمین ادب بوسید. امام پرسید: ای جوان تو کیستی؟ گفت: من علی پسر حرّ ریاحی می باشم، آمده ام تا جان خود را در راه شما نثار کنم! آن حضرت برای او دعا کرد. هنگامی که اجازه نبرد یافت، وارد میدان گردید در حالی که رجز و شعر می خواند. با همان حال جنگید، تا اینکه به فیض شهادت رسید(3). 3 زهیر بن قین. زهیر از شخصیتهای برجسته کوفه بود که روز عاشورا در رکاب امام به شهادت رسید. وی ابتدا از هواداران عثمان بود، اما ناچار گردید در یکی از منزلگاهها فرود آید. امام او را به همراهی خود فرا خواند، ابتدا علاقه چندانی به همکاری نداشت، اما همسرش او را تشویق کرد تا نزد پسر پیامبر صلی الله علیه و آله برود. همسرش نیز همراه او آمد. سخنان امام آتشی در دل زهیر برافروخت، چنان که از یاران فداکار آن حضرت گردید و در کنار امام به شهادت رسید(4). 4 ابوالحتوف و سعد. این دو شخصیت که فرزندان حرث هستند، از پیوستگان به امام یاد شده اند، و گویند: این دو برادر هر چند که سابقه درخشانی نداشتند و در سپاه کوفه برای جنگیدن با امام آمدند، هنگامی که تنهایی آن حضرت را دیدند و ندای «هل من ناصر ینصرنی» و گریه اهل بیت علیهم السلام را شنیدند، دگرگون شده، به سوی امام روی آوردند و در صحنه پیکار با کوفیان جنگیدند، تا اینکه سرانجام به شهادت رسیدند(5). 5 شبیب کلابی. وی در شمار تابعان و از یاران علی علیه السلام بود. او، که مردی دلیر و رزمنده به ویژه در میدانهای جنگ صفین بود، با مسلم بن عقیل در کوفه بیعت کرد، اما پس از شهادت مسلم همراه سپاه کوفه به کربلا آمد، و تا شب نهم محرم در اردوی کوفیان بود، اما هنگامی که در عصر روز نهم شمر نامه ابن زیاد را به عمر سعد داد و گفت: باید کار حسین علیه السلام را یکسره کند، شبیب دانست که کار به کشتن امام می انجامد. از این رو، بسیار ناراحت و افسرده خاطر شد. و در تاریکی شب دهم خود را به امام رسانید و در روز عاشورا به فیض شهادت نایل آمد(6). 6 مصعب بن یزید، برادر حر. مصعب پس از شهادت حر و پسرش علی و غلامش غرّه که همگی در سپاه کوفه بودند، از کوفیان جدا شدند، و یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند(7). 7 غرّه. او غلام حرّ بن یزید ریاحی بود. پس از شهادت اربابش عنان صبر از کف بداد، و با چشمانی گریان بر کوفیان تاخت و گروهی را کشت. آن گاه نزد امام بازگشت و گفت: ای پسر رسول خدا گستاخی کردم، مرا معذور دار؛ زیرا هنوز آداب و رسوم جنگیدن را خوب نمی دانم. امروز می خواهم اجازه دهی که جان خود را در قدمت نثار کنم، تا فردا در عرصه محشر بر خواجگان افتخار نمایم. امام نیز به وی اجازه داد. او با شور و نشاط فراوان به میدان رفت، تا اینکه پس از جنگیدن به شهادت رسید(8).