گل در بر و می در کف و معشوق بهکام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماهِ رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بیروی تو ای سرو گلاندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
در مجلس ما عطر میامیز که ما را
هرلحظه ز گیسوی تو خوشبوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکّر
زانرو که مرا از لب شیرینِ تو کام است
تا گنجِ غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مُقام است
از ننگ چهگویی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چهپرسی که مرا ننگ ز نام است
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وانکس که چو ما نیست در این شهر کدام است
با محتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلبِ عیشِ مدام است
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است
#سال_جهش_تولید
#با_هم_کرونا_را_هم_شکست_میدهیم
___
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan