در سمت توام 🕊
دوست دارم همونطوری که نه گفتن به خوردن یه ظرف ادرار برات راحته و حتی یه لحظه هم به خوردنش فکر نمیکنی
ببین فرض کن روی یه بستنی نجاست گربه ریخته...خب من اینو بیینم دیگه اصلا به خوشمزگیش فکر نمیکنم و فقط اون نجاسته کثیفی که روش ریخته رو میبنیم در نتیجه اصلا اون خوشمزگیش به چشمم نمیاد و میل پیدا نمیکنم برم سمتش،حالا هرچقدم میخواد خوشمزه باشه! میدونی میخوام چی بگم؟ اینکه دقیقا همین حس رو به روابط حرام و اینجور چیزها دارم...اون زشتیش خیلی برام تو چشمِ و باعث میشه چیزای دیگش به چشمم نیاد...در نتیجه راحت نمیرم سمتش...و مثل همون بستنی کثیف که خوردنش برام سخته....رفتن سمته این روابط برام سختههههه