به اغوش کشیدن کودک تلفن همراهم در دستم بود؛ فیلم ها و عکس های مربوط به را نگاه میکردم. فیلمی که کودک از اغوش پرستار جدا نمیشد؛ و مدام گریه میکرد، آغوش پرستار ان لحظه امن ترین نقطه جهان برایش محسوب می شد. صدای گریه کردن ان کودک مدام در گوشم بود؛ و اشک هایم سرازیر شده بود، فیلم تمام شده بود، اما باز هم صدای گریه را می شنیدم. سرم را چرخاندم؛ کودکی را دیدم که دارد گریه میکند، انقدر گریه کرده بود که صورتش قرمز شده بود. او را بغل کردم؛ انگار ارامش جهان در همان اغوش من خلاصه میشد، کودک ارام شده بود، اما من یاد گریه های کودکان فلسطین افتاده بودم. انها هیج جای امن ندارند؛ حتی یک اغوش... الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَجْ .•°°•.💬.•°°•. ⊱ @daribesoyeyaranashegh `•. ༄༅ ♥️ °•¸.•°࿐ ➺