🍂✨💭✨🍂💭✨🍂💭✨ ‍ ‍ 💠 جهان در آستانه‌ی ظهور و ضرورت كسب آمادگی - بخش هفدهم مولوی در مثنوی نقل می‌کند شخصی نزد دلاّکی رفت و از او خواست نقش یک شیر را روی بازویش خالکوبی کند. با اوّلین سوزن فریادش بلند شد و گفت: چه می‌کنی؟ دلاّک گفت: خودت خواستی روی بازوی تو شیر بکشم. مرد گفت: خوب؛ این سوزن را که زدی برای نقش کجای شیر بود؟ گفت: یالش بود. گفت: شیر ما یال نمی‌خواهد. سوزن دوّم را که زد، دوباره فریاد زد که این کجایش بود؟ گفت: دمش بود. گفت: شیر ما دم هم نمی‌خواهد. سوّمی را که زد، گفت: این چه بود؟ گفت: شکمش بود. گفت: شیر ما شکم هم نمی‌خواهد. اینجا بود که دلاّک گفت: شیر بی یال و دم و اشکم که دید؟ این‌چنین شیری خدا هم نافرید به‌ عبارتی بلایا ظرف وجودی انسان را بزرگ می‌کنند تا این مظروف بزرگ در آن جای گیرد. خداوند متعال دریغی ندارد تا نعمت‌های خویش را به بندگانش عطا فرماید؛ امّا عطای به این بزرگی، در چنین ظروف کوچکی جای نمی‌گیرد. ظرفیّت وجودی انسان تنها در دل سختی‌ها افزایش می‌یابد. ابتلائات و گرفتاری‌های بیرونی و سختی‌ها و فشارهای درونی، هر دو درجهت پرظرفیت شدن انسان هستند. باید توجّه داشت دست از بی‌تابی و بی‌قراری برداشتن به‌ معنای بی‌عملی نیست؛ بلکه به‌معنای با آرامش درونی تلاش کردن و به هیجان نیامدن نفس است. فرق است بین اینکه انسان دست از کار بکشد با اینکه بدون انگیزه‌ی نفسانی و هیجان درونی، تنها در اجرای فرمان خدا کار را انجام دهد. انسان با هیجانات و فشارهای نفسانی حتّی اگر در راه خدا شمشیر بزند و کشته شود، شهید راه خدا نیست؛ بلکه شهید راه نفس خود است. هم در برابر مقدّرات تکوینی و هم دربرابر مقدّرات تشریعی باید تسلیم بود. تسلیم دربرابر مقدّرات تکوینی‌ بدین معناست که فرد آنچه را رخ می‌دهد به‌عنوان واقعیّتی که خداوند وقوع آن را به‌ مصلحت دیده است، بپذیرد. تسلیم دربرابر مقدّرات تشریعی نیز‌ یعنی انسان در هر موقعیّتی، رضامندانه، آن‌گونه‌که خداوند فرموده است، رفتار کند و بی سر سوزنی انگیزه‌ی نفسانی و هیجان نفس، صرفاً درمقام اجرای امر خدا اقدام نماید. چون در این حالت، نفس نقشی ندارد، گویا خود او اصلاً کاری نکرده‌ است؛ بلکه ابزار فعل خدای متعال شده و خداوند فعلی را که می‌خواسته، به‌دست او جاری کرده و در حقیقت خدای متعال فاعل بوده است. مرحوم دولابی می‌فرمود: بعد از هر شلوغی خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هرچه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگتر است. در آخرالزّمان شلوغی خیلی زیاد است به‌نحوی‌ که یَکْفُرُ بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً: گروهی گروه دیگر را تکفیر و جمعی جمع دیگر را لعنت می‌کند. ادامه دارد.... 📔 جانِ جهان تألیف استاد مهدی طیّب 🍃🌺🍃    @Darmahzareghoran ❣الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج