‍ ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ⁉️❔در روز جمعه ۲۵ صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۸ خرداد سال ۱۱ هجری شمسی ، ۲۴ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟ امروز هم چنان حضرت پیامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در بستر بیماری اند ، اما به نظر می‌رسد حال عمومی ایشان از روزهای قبل بهتر شده است ؛ گروهی از صحابه ، برای عیادت ایشان آمده اند ؛ عمار یاسر می‌پرسد : 🔸 «پدر و مادرم به فدای شما ، در فقدان شما چه کسی غسل شما را به عهده خواهد گرفت؟» حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله با اشاره به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که در آنجا حضور دارند ، می‌فرمایند: 💠 «این علی ؛ و او را در این کار ملائكه یاری خواهند کرد.» ...آنگاه ایشان پس از سفارش به اموری چند ، بلال را مأمور نمودند تا مردم را در مسجد جمع کند .(۱) پیامبر صلی الله علیه و آله در حالیکه سر خویش را به عمامه ای بسته‌اند و بر عصایی تکیه نموده اند ، بر منبر می‌روند و می‌فرمایند : 💠 «ای اصحاب ! چگونه پیامبری برای شما بودم ؟ آیا در میان شما جنگ و جهاد ننمودم ؟ آیا دندان های من شکسته نشد؟ آیا خون بر چهره ام جاری نگشت؟ آیا من از سوی نادانان قوم دچار سختی و گرفتاری نشدم؟ آیا من [ در کنارتان نبودم و از شدت گرسنگی همانند شما] سنگ بر شکم نبستم؟» همهٔ اهل مسجد می‌گویند : آری ؛ در پی این ماجرا , پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: 💠 «هیچ پیامبری نمی‌میرد ، مگر اینکه ارثیه ای از خود بر جای می‌گذارد ؛ همانا من در میان شما دو ثقل گرانبها باقی می‌گذارم: کتاب خدا و عترت خود را.» حضرت رسول خدا صلی الله علیه واله ، پس از ایراد این خطبه و سفارش به حرکت سپاه اسامه به منزل همسر نیکوکار شان «ام سلمه» می‌روند ؛ در حالیکه زیر لب برای مسلمانان دعا می‌کردند و از خداوند برای آنها آمرزش می‌طلبند اندکی بعد حضرت صدیقه سلام الله علیها به دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌آیند ؛ آن حضرت از فراق پدر ، محزون و اندوهگین هستند؛ حضرت رسول خدا صلی الله علیه واله با سخنان خویش آن بانوی الهی را تسکین می‌دهند ؛ گویا در همین ملاقات است که رسول خدا صلی الله علیه و آله دختر خویش را بشارت می‌دهند : 💠 «به زودی به من ملحق خواهی شد.» به هنگام غروب ، نماز جماعت به امامت حضرت امیرمؤمنان علیه السلام در مسجد تشکیل می‌شود؛ در انتهای شب ، رسول خدا صلی الله علیه و آله با تکیه بر امیرالمؤمنین علیه السلام - از خانهٔ ام سلمه - به منزل شخصی خویش می‌روند ؛ در آن جا حضرت صدیقهٔ طاهره علیها‌السلام و فرزندانشان علیهم السلام در انتظار رسول خدا هستند؛ ...اندکی بعد عزرائیل و جبرئیل نیز برای عرض ارادت ، با اجازه وارد خانه می‌شوند؛ 🔻در انتهای امروز يا روز بعد - شنبه ۲۶ صفر - حضرت امیرمؤمنان علیه السلام ، عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و فرزندش فضل ، وارد خانهٔ حضرت رسول خدا صلی الله علیه واله می‌شوند و می‌گویند : ای رسول خدا ! اهل مدینه و انصار در مسجد جمع شده‌اند و از زن و مرد بر شما گریه می‌کنند. 🔻حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله با کمک امیرالمؤمنین و فضل بلند می‌شوند - و در حالی که سر خویش را بسته و رواندازی بر خویش انداخته بودند - از خانه خارج شده ، به مسجد می‌روند ؛ ...در آنجا پس از حمد و ثنای الهی ، این چنین با انصار سخن می گویند : 💠 «ای مردم ! اگر کسی قبل از من حیات جاویدان داشت ، من نیز می‌داشتم ؛ همانا من با پروردگارم ملاقات می‌کنم و در میان شما دو یادگار باقی می‌گذارم که اگر به آنها چنگ زنید , هرگز گمراه نمی‌شوید : کتاب خدای متعال … و عترت و اهل بیتم …» در این خطبه رسول خدا علیه و علی آله السلام ، را نیز یادآور می‌شوند ، و حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها را «حجاب خداوندی» می‌دانند ؛ و خانهٔ آن بانوی الاهی را خانهٔ خویش ، و درِ آن خانه را درِ خانه نبوت می‌شمرند؛ ▪ به گواهی تاریخ این آخرین باری است که پیامبر با پای خویش - و به سختی - به مسجد می آیند ؛ از این پس ایشان جز با کمک دیگران ، توان حضور در مسجد را نخواهد داشت؛ 1⃣ الامالی صدوق , صص۷۳۲،۷۳۳ ؛ روضة الواعظين ١٨٤،١٨٥/١ ؛ بحارالانوار ٥٠٧/٢٢ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD