👈 اموال مردم هنگامی که هارون از سفر حجّ مراجعت می کرد. بهلول سر راه او ایستاد و با صدای بلند سه مرتبه صدا زد: هارون، هارون پرسید: این صدا از آن کیست؟ گفتند: بهلول مجنون است، رو به بهلول کرد و گفت: می دانی من کیستم؟ بهلول گفت: تو همان کس هستی که اگر در مشرق به کسی ظلم کنند و تو در مغرب باشی مسئولیت آن ظلم به عهده توست و در قیامت باز خواست خواهی شد. هارون گریه کرد و گفت: از من حاجتی بخواه، بهلول گفت: حاجت من این است که دستور دهی گناهان مرا ببخشند و مرا داخل بهشت نمایند. هارون گفت: این کار از من ساخته نمی باشد ولی قرضهای تو را می پردازم، بهلول پاسخ داد که با اموال مردم قرض پرداخت نمی شود، شما اموال مردم را به خودشان برگردانید. هارون گفت: دستور می دهم برای تأمین معاش تو حقوقی دائمی (مادام العمر) بپردازند. بهلول گفت: ما همه بندگان خدا هستیم آیا ممکن است خداوند تو را در نظر گرفته باشد و مرا فراموش کند؟ 📗 ، ج1 ✍ موسی خسروی http://yon.ir/Y3Lda