🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂
🍃
🍂
⭕️آنقدر در گوش متوکل از امام هادی بد گفت و او را از احترام و جایگاه امام نزد مردم ترساند تا عاقبت، متوکل دستور تبعید ایشان را از شهر جدشان (مدینه) صادر کرد.
🔸امام در میان شیون و فغان اهل خانه و دوستانشان، در محاصره ی سربازان جنگی به سوی تبعیدگاه به راه افتاد.
کسی که متوکل را برای سختگیری نسبت به امام هادی تحریک کرده بود، نزد امام رفت و گفت: "بدان که عامل تبعید تو من هستم. سوگند می خورم اگر شکایت مرا نزد متوکل یا یکى از درباریان ببرى، تمام باغهایی که در مدینه داری را آتش می زنم و خدمتکارانت را می کشم و چشمه هاى مزرعه هایت را کور می کنم. مطمئن باش که این کارها را خواهم کرد."
🌸امام با همان آرامش و هیبت همیشگی فرمود:
«نزدیکترین راه براى شکایت از تو این بود که دیشب، شکایت تو را نزد خدا بردم و من شکایت از تو را که بر خدا عرضه کردم نزد غیر او از بندگانش نخواهم برد.»
🔴لرزه بر اندامش افتاد.
می دانست خواسته ی این خاندان در درگاه الهی بی استجابت نمی ماند.
دست به دامان امام شد تا از تقصیرش بگذرد و او را ببخشد.
امام درخواستش را پذیرفت و او را بخشید. بی هیچ شرط و تاملی!
🌷حقا که به فرموده ی امام هادی، این خاندان، معدن رحمت، گنجینه داران علم، انتهای بردبارى و حلم، بنیانهای کرامت، پیشوایان هدایت، نمونه هاى برتر و حجتهاى خدا بر جهانیان هستند. (فرازی از زیارت جامعه کبیره، یادگاری ارزشمند از امام هادی علیه السلام)
▪️شهادت ایشان بر همه ی دوستداران و پیروان شان تسلیت باد.
•┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•