چگونه تاریخ بخوانیم❓
✅در مطالعه تاریخ معاصر، یکی از بهترین شیوه های مطالعه، مطالعه تطبیقی است. یعنی هم خاطرات سفیر ایران در انگلیس(پرویز راجی) را بخوانید و هم خاطرات سفیر انگلیس در ایران(آنتونی پارسونز) همچنین، هم خاطرات سفیر آمریکا در ایران(سولیوان) هم خاطرات سفیر ایران در آمریکا(اردشیر زاهدی) مطالعه شود
آنوقت متوجه می شوید که سطح فکری مسولین رژیم پهلوی در چه حدی بوده است و خود را در مقابل اربابان آمریکایی و انگلیسی خود«تقریبا هیچ» می دانسته اند.
✅به دو مورد از خاطرات پرویز راجی (سفیر شاه در انگلیس) توجه کنید:
🔰خاطرات روز ۱۲ اسفند ۱۳۵۶ : امروز سگی را که حدود یک هفته قبل خریده بودم پس دادم. گرچه این کار را با دلی شکسته و با کمال بی میلی انجام دادم ولی چارهای جز آن نداشتم. چون این سگ جز من از هیچکس اطاعت نمیکرد و علاوه بر اینکه یک بار دست سرایدار سفارت را گاز گرفته بود از ادرار کردن روی فرشهای گرانبهای سفارتخانه نیز ابایی نداشت. من با وجودی که طی این مدت خیلی به او علاقهمند شده بودم ولی چون فرصت چندانی برای رسیدگی و به گردش بردنش را نداشتم ناگزیر از پس دادنش شدم….
به نقل از :پرویز راجی ، خدمتگزار تخت طاووس ، انتشارات اطلاعات ، ۱۳۷۰ ، ص ۱۵۷
همچنین راجی در خاطره روز 11آذر57، نوشته است:
:«ضایعه دیگر حوادث اخیر، لطمه ای است که به غرور ملی ما وارد شده است. باید اعتراف کنم که من با آنکه مسلما این غرور را دارم، می کوشم برخلاف بعضی ایرانیان متعصب، این حس را به افراط نرسانم ولی حتی برمبنای این ضابطه محدودتر، نمی توانم بفهمم چگونه اعلیحضرت و ما همپالکیهای او، پس از تضرع و التماس برای جلب حمایت اخلاقی غرب، می توانیم ادعای سرسوزنی غرور ملی کنیم آن هم در موقعی که ملت ما را از خود می راند. این اتکای مطلق به پشتیبانی غرب همچون عامل تعیین کننده سرنوشت نظام، این ایمان بی دلیل به توش و توان متفقان اروپایی و آمریکایی ما که با اشاره سرانگشتی همه کارها راسروسامان دهند و نسبت دادن هر اتفاقی در ایران به توطئه های مرموزی که در خفای ما در لندن و واشنگتن طرح ریزی می شود، قائل شدن قدرت و نفوذی برای دوستان غربیمان است که ابدا سزاوار آن نیستند.»
✅حالا به دو خاطره از پارسونز توجه کنید:
🔰پارسونز در خاطره 9آبان 1357، نوشته است: «شاه به من گفت که باید کاری انجام داد، ما هر روز مثل برفی درون آب ذوب می شویم. گفت که اوضاع باید قبل از فرارسیدن ماه مقدس محرم(ماه دسامبر) تحت کنترل درآید.» پارسونز در کتاب غرور و سقوط، به ملاقات های مکرر خود با شاه و کسب تکلیف شاه از او و سولیوان تصریح می کند.
🔰پارسونز درخاطره 19 آبان 57، نوشته است که شاه نسبت به مواضع بی بی سی انتقاد کرد و گفت بی بی سی انگار با مخالفان ما زد و بند دارد. پارسونز می گوید، من به شاه گفتم:
کسی که تا این حد👈 احمق باشد که گمان کند دولت بریتانیا نفرت و انزجار سیاسی را با حمایت علنی از رژیم به جان می خرد ولی در عالم واقع با مخالفان زد و بند می کند، باید در 👈تیمارستان بستری اش کرد...گفتم فکر میکنم مردمی که چنین عقیده ای دارند از اینکه نمی توانند مشکلات خودشان را حل نمایند از شدت شرمندگی، 👈عقل از سرشان پریده! در چنین حالتی معلوم است که اتهام زنی به بریتانیا از مواجهه با واقعیت آسان تر است. سکوت بر فضا حاکم شد»
منبع: غرورو سقوط؛ انتونی پارسونز، ترجمه سیدمحمدصادق حسینی عسکرانی، ص159.
✅وقتی که پارسونز مشغول امر و نهی به شاه ایران بوده و شاه را احمق و تیمارستانی و بی عقل خطاب میکند، راجی در انگلیس سگ بازی می کرده و از وزیر خارجه انگلیس التماس می کرده که از ایران حمایت کنند!