نيوتن منجم و رياضی دان مشهور به يک مکانيک ماهر دستور داد که ماکت کوچکی از منظومه شمسی بسازد سيارات اين منظومه توپهای کوچکی بودند که با تسمه به يکديگر پيوسته بودند و برای آن هندل کوچکی قرار داده که با حرکت آن تمام توپها به طرز بسيار جالبی در مدار خود حرکت می کردند و دور هسته مرکزی به گردش در می آمدند.
يکروز نيوتن کنار ميز مطالعه خود نشسته بود و اين ماکت هم در مقابلش قرار داشت در اين هنگام دوست او که يک دانشمند ماترياليست (کافر) بود وارد شد هنگاميکه چشمش به آن ماکت زيبا افتاد تعجب کرد و زمانيکه نيوتن هندل ماکت را حرکت داد و آن سيارات با سبکی جالب به دور هسته مرکزی حرکت کرد تعجب آن دانشمند بيشتر شد و فرياد زد:
وه! چه چيز جالبی چه کسی اين را ساخته است؟!
نيوتن جواب داد هيچکس، خودش تصادفا بوجود آمده است.
دانشمند مادی گفت: آقای نيوتن
فکر کرديد من احمقم چگونه ممکن است اين ماکت با اين سبک جالب خودش تصادفا بوجود آمده باشد نه تنها سازنده دارد بلکه سازنده اش نابغه بوده است.
اينجا بود که نيوتن به آرامی برخاست و دست روی شانه آن مادی گذاشت و گفت دوست من آنچه شما می بينيد جز يک ماکت کوچک نيست که از روی سيستم واقعی عظيم منظومه شمسی ساخته شده است با اين حال شما حاضر نيستيد بپذيريدکه تصادفا و خودبخود بوجود آمده باشد پس چگونه اعتقاد داريد خود آن منظومه شمسی با همه وسعت و پيچيدگی که دارد آفريننده ای عاقل و قادر نداشته و بدون سازنده است؟
👈 دانـــاب (داستانک و نکات ناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
دانابی شو؛ دانا شو!