❁﷽❁
دهکده کوچکی در پایین کوه بلندی خود نمایی می کرد که نامش «سیه کده» بود مردم آنجا سالیان سال بود که در تاریکی زندگی می کردند آنان هیچ وقت نور خورشید را نمی دیدند.
در این دهکده دخترکی به دنیا آمد که نامش را «عالِمه» گذاشتند، وقتی عالمه کمی بزرگتر شد از مادرش پرسید: مادر جون، چرا اسم من رو عالمه گذاشتید؟ مادر گفت :دخترم میدونی چرا اینجا همیشه تاریکه؟
عالمه:مادرجونم من فقط اسم نور و روشنایی رو شنیدم ولی هیچ وقت دهکدمون رو پر از نور ندیدم و نمی دونم چرا اینجا همیشه تاریکه
مادر: خیلی ساله که تاریکی سهم مردم اینجا شده، دلیلش رو هم کسی نمیدونه، مگه یه عالم.
عالمه: یه عالم؟؟
مادر :بله یه عالم، که خیلی سال پیش از این دهکده گذشت.
عالمه: یعنی اون اینجا رو تاریک کرد؟ خواست اون بود که ما توی تاریکی زندگی کنیم؟....
ادامه ی این داستان رو میتونید در کانال "تارینو" ببینید👇👇👇
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/tarino
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈