💎روزی پادشاهی ولخرج هنگام عبور از سرزمینی با دو دوست جوان ملاقات كرد این دو دوست بینوا كه تا آن زمان با گدایی امرار معاش می‌كردند ،  همچون دو روی یك سكه جدانشدنی به نظر می‌رسیدند.  پادشاه كه آن روز سرحال بود ، خواست به آنها عنایتی كند پس به هر كدام پیشنهاد كرد آرزویی كنند.  ابتدا خطاب به دوست كوچك‌تر گفت :  به من بگو چه می‌خواهی قول می‌دهم خواسته‌ات را برآورده كنم! اما باید بدانی من در قبال هر لطفی كه به تو بكنم ، دو برابر آن را به دوستت خواهم كرد دوست كوچك‌تر پس از كمی فكر با لبخندی به او پاسخ داد : یك چشم مرا از حدقه بیرون بیاور مثل فرانسوی :  حسادت اولین درس شیطان به انسان احمق است ... . 🍃 @dastankm