🌱 ما قبل از تکلیف شدن دخترم... *مدلهای تشویقی و بامزه براش ابداع میکردیم تا با شادی صبح ها پاشه و وضو بگیره و برای نماز ترغیب بشه* . برای همین یک روز صبح، *بابا، زهرا رو پشتش سوار میکرد و تا دم روشویی میبرد و یه روز بغلش میکرد و تا گرفتن وضو همراهیش میکرد یه روز با قلقلک و یه روز لای پتو میگذاشتیمش و مثل بچه ها تابش میدادیم و شعر میخوندیم* ... شعرهایی که از خودمون در میاوردیم. مثلا میگفتیم دختر بهشتی پاشو پاشو... یکی یه دونه پاشو پاشو... دردونه ی بابا پاشو... همینجوری تا اخر... خلاصه *هر کاری میکردیم تا این روزا براش خاطره بشه.* حتی یادم میاد زهرا مریض بود و میگفت تا دم روشویی هم نمیتونم برم و بدن درد دارم ، براش یه لیوان اب میاوردم و یه تشت که با اونا *تو رختخواب وضو بگیره.* خلاصه کنم، روزای اول خیلی خیلی مهم هستن و مثل اینه که رو سنگ نقش میزنیم. 🌱 ما همیشه *دعا میکنیم* خدا نه تنها بچه هامون رو نماز خون قرار بده، بلکه در آینده ادمهایی باشن که تو هر جایی که هستن به پا دارنده و زنده کننده ی نماز باشن. @davat_namaz