هدایت شده از گُـمـنـٰامـ‌ نِـوِشـتـ♡
پیراهن مشکی‌اش را شُسته ، اتو میزند؛ یک کاغذی رویش میچسباند که روی آن نوشته: اگر به محرم سال بعد نرسیدم لطفا این قطعه پیراهن را میانِ قبر، روی سینه‌ام بگذارید... گُـمـنـٰامـ‌ نِـوِشـتـ♡