📍تئوری دموکراسی کنترل‌شده هاشمی در ۲ خرداد ۷۶ چگونه شکست خورد؟ / ۲۲ سال پس از شکست مهندسی انتخابات [۴] 🔸موسوی خوئینی‌ها این روزها تعبیری به‌اسم «مهندسی انتخابات» را به‌کار می‌برند. آقای هاشمی آن زمان را در نظر بگیرید با آن روابط و امکانات و قدرت نه آقای هاشمی سال‌های آخر را، آقای هاشمی آن زمان می‌توانست انتخابات را جوری مهندسی کند که آن نتیجه‌ای که می‌خواهد گرفته شود. البته ممکن هم هست که آن نتیجه گرفته نشود، یعنی تضمینی نبود ولی او دنبالش می‌رفت، مثلا فرض کنید همان سال 76، اگر رهبری هم نظرش این بود، می‌گفت «من می‌خواهم که آقای ناطق رئیس‌جمهور بشود» و شاید هم مایل بودند انتخاب شود اما با رعایت همه معیارهای انتخاباتی، به‌طوری که همه مردم باور کنند واقعا انتخابات جدی است بنابراین پای صندوق رأی بیایند. اما آقای هاشمی نظرش متفاوت بود، می‌گفت «ما همه سازوکارها را جوری طراحی کنیم که حالا به‌جای 20میلیون، 15 میلیون بیایند پای صندوق رأی». گفت‌وگو با روزنامه سازندگی 🔸عباس عبدی آقای هاشمی به دنبال با مشارکت مردمی بالا . یک و را مدنظر داشت. 📍به نظرم این تفاوت آقای با مقام است. همیشه به دنبال بودند، ولی آقای در عمل خواهان ، و بود؛ که قاعدتا نتیجه آن باید از قبل مشخص می‌بود. آقای هاشمی در بیان این نگاه خیلی پرده‌پوشی نمی‌کرد و تا حدی صادقانه این مطلب را می‌گفت. اندیشه پویا 🔸علی هاشمی به نظرم در ابتدای طرح موضوع انتخابات ریاست‌جمهوری، آقای هاشمی فکر می‌کرد رهبری معتقدند انتخابات خرداد ۱۳۷۶ به صورت باشد. با این جمع‌بندی، برداشتم این است که ایشان در سال ۱۳۷۵ دنبال یک بود. مطابق با اطلاعاتی که من دارم و در خاطرات ایشان نیز کمابیش مشهود است، کاندیداهای مرضی‌الطرفین مورد نظر آقای هاشمی، یا بودند. اما در شرایطی که ایشان بر کاندیدای مرضی‌الطرفین نظر داشت، رهبری مانند انتخابات مجلس پنجم بر لزوم مشارکت حداکثری و انتخابات رقابتی تاکید کردند و این تاکید رهبری موضوع کاندیدای مرضی‌الطرفین مدنظر هاشمی را تحت‌الشعاع قرار داد یا به نوعی منتفی کرد. ما نسبت به پیروزی آقای خاتمی تردید داشتیم. خود ایشان هم ابتدا اصلا به پیروزی فکر نمی‌کرد. یک شب به همراه ، خانم و به دیدار آقای رفتیم، برنامه‌هایش را توضیح داد که به برنامه کارگزاران نزدیک بود، اما خیلی صریح می‌گفت من در انتخابات خواهم باخت، اما خوبی‌اش این است که یک در کشور خواهیم شد. این ما را می‌کرد که کاندیدایی از ابتدا خودش را می‌داند، بنابراین موضوع آقای حبیبی از ذهن‌مان دور نبود. به نظر من آقای هاشمی تلاش داشت آقای حبیبی را وارد صحنه انتخابات کند و تصور می‌کرد مجمع روحانیون مبارز و کاندیدایش در نهایت از آقای حبیبی حمایت خواهند کرد. یادم است در ابتدای راه، تصور ما این بود که می‌توانیم از طریق رایزنی با خاتمی، مجمع روحانیون را به حمایت از حبیبی قانع کنیم، اما این موضوع نیز منتفی شد و در اسفندماه دیداری با خاتمی در منزل آقای محمد هاشمی داشتیم. در آنجا بحث شد که اگر کارگزاران کاندیدای دیگری را نیز به صحنه وارد کند (یعنی حبیبی) و در انتهای کار مشخص شود رای او از خاتمی بالاتر است، آیا خاتمی به نفع او کناره می‌گیرد؟ اگر بخواهم مشابهت ایجاد کنم، چارچوبی مانند حضور و در ذهن ما بود که در شب انتخابات عارف به نفع دکتر روحانی کنار رفت. در آن زمان در نظرسنجی‌ها رای خاتمی پایین بود و رای حبیبی به دلیل موقعیت شناخته‌شده‌اش بهتر بود. اما آقای خاتمی با این موضوع مخالفت کرد. گفت من از طرف مجمع روحانیون مبارز وارد عرصه انتخابات شده‌ام و به هیچ عنوان کنار نخواهم رفت. حبیبی نیز اعلام کرد در انتخابات شرکت نخواهد کرد. در چنین وضعیتی بود که آقای هاشمی نیز در نهایت صحنه انتخابات را پذیرفت و به کارگزاران گفت که از آقای خاتمی حمایت کنند. اما آقای هاشمی مبنی‌ بر حمایت او از خاتمی باشد. اندیشه پویا ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist