┈••✾•🔅 /قسمت ۵۹ 🔅•✾••┈ ☀️گزارشی از جلسه داخلی شورا هریک از اعضای شورای شش نفر تلاش می‌کرد کار را به نفع خود تمام کند. سخنان زیادی رد و بدل شد و من در همه حال خاموش بودم تا اینکه از من نیز نظر خواهی کردند. من از و خود و آن‌ها ارائه دادم و مطالبی که بر آن ها هم پوشیده نبود، فقط به منظور و بیان کردم و خودم را برای خلافت متذکر شدم و در پایان، و رسول خدا(ص) و را که بر عهده‌شان بود به یادشان آوردم؛ اما به و و طعم شیرین دنیا و مقام و نصب و پیروی از راه و روش گذشتگان موجب شد که آنان در پی خلافت و حقی باشند که خداوند برای آنان قرار نداده بود. با هر کدام از آنان که به تنهایی سخن می‌گفتم، وقتی آخرت را به یادش می‌آوردم و سرانجام کارش از متذکر می‌شدم و از فرجام جایگاهی که به ناحق در جست و جویش بودند، می‌ترساندمش، و به من ؛ اما برای بیعت با من، شرط می‌کرد که پس از خود خلافت را به او واگذارم. آنان در صبحت‌هایشان با من، به وضوح دریافتند که من فقط به فکر و هستم و تمام همت من، و رسول خدا(ص) است. آنان دریافتند که غیر از حقوقی که خدا برای آن‌ها در نظر گرفته است، حقی به آنان نخواهم داد و آنچه خدا از آن‌ها دریغ کرده است، من نیز از آن‌ها دریغ خواهم کرد. در واقع آنان دریافتند به آنان نخواهم داد، با اینکه می‌دانستند خلافت، من هستم. بنابراین یکی از جمع برخاست و با تندی کار را از دست من خارج ساخت و به طمع استفاده‌های نامشروع، آن را به عثمان واگذار کرد. آنان شخصیت عثمان را به خوبی می‌شناختند و از سوابق او آگاه بودند. آن، ها می‌دانستند که وی و را برای زمامداری امت ندارد و از نظر سوابق، نه می‌توانستند او را با اهل شورا مقایسه کنند و نه با دیگرانی که در شورا نبودند. او در جنگ بدر که قله افتخار مسلمانان بود، نقشی ایفا نکرد و در صحنه‌های سرنوشت‌ساز دیگری که خداوند در آن‌ها به رسول خود و اهل بیت او کرامت‌ها کرده بود، حضور نداشت و سابقه درخشانی از او در دست نبود. ☀️نصیحت به اعضای شورا 🔸خطاب به اعضای شورا گفتم: حمد و سپاس به آن خدایی اختصاص دارد که محّمد(ص) را از میان ما به عنوان پیامبر برانگیخت و به عنوان فرستاده به سوی ما فرستاد. پس ما خاندان نبوت و معدن حکمت و امان برای اهل زمین و نجات برای کسانی هستیم که در پی سعادت هستند. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist