┈••✾•🔅 /قسمت ۷۵ 🔅•✾••┈ این موضوع آن چنان بر من فشار آورد که در وصف نمی‌گنجد؛ ولی جز صبر و تحمل کردن، چارۀ دیگری نمی‌دیدم. از همان روزی که با شکل گرفت، شورا پیوسته به من و به سبب که با کرده بودند، می‌کردند و بر از و علیه او تاکید می‌ورزیدند. سپس هرکدام از آنها با من می‌دادند که تا پای جان ایستادگی کنند و حق مرا به من بازگردانند. اما به خدا قسم، همان و که پیش از این داشتم، این بار نیز از من می‌شد و می‌اندیشیدم که بهتر و دل آرام‌تر و روشنی بخش‌تر است از قیامی که به آنان منتهی شود؛ گرچه می‌دانستم برای و جان باختن در آماده‌اند و هیچ کدام بیم و هراسی از مرگ ندارند. و من نیز فقط به همان دلایلی بود که گفتم؛ وگرنه من نیز از مرگ هراسی نداشتم. همۀ اصحاب رسول خدا(ص) می‌دانند که مرگ برای من شیرین و گواراست؛ همچون آب سرد و گوارا در روز بسیار گرم به کام تشنۀ جگر سوخته. موقعیت عثمان روز به روز بحرانی‌تر می‌شد و علت اینکه من در برابر عثمان آرام نشسته بودم و دست به هیچ کاری نزدم، این بود که می‌دانستم با اخلاق و رفتاری که او در پیش گرفته است، من از دور و نزدیک برای برکناری او و درگیر شدن با او اقدام خواهند کرد. بالاخره هم اوضاع هر روز آشفته‌تر شد. من به ناچار خود را کنار کشیدم و حتی یک کلمه آری یا یک کلمه نه در آن اوضاع به زبان نیاوردم. ☀️نقش و و درانقلاب طلحه و زبیر آسان‌ترین کارشان این بود که بر عثمان یورش برند و بر او امامت کنند و توانش را بفرسایند. در چنین وضعیتی، عایشه نیز سر بر آورد و خشمی را که از عثمان در دل داشت آشکار کرد. ☀️دلیل اصلی قیام مردم علیه عثمان هنگامی که فرد سوم به خلافت رسید، خود را در کشتزار مسلمانان انداخت و دو پهلویش از باد کرده و پیاپی در حال و بود. خویشاوندان پدری او از بنی‌امیه نیز برخاستند و همراه او را خوردند و بر باد دادند. عثمان همانند که به جان گیاه بهاری بیفتد، آن قدر کرد که ریسمان بافتۀ او باز شد و به دست و پایش پیچید. اعمال او مردم را برانگیخت و شکم بارگی او نابودش کرد. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist