دوسه شب مانده فقط فرصتمان محدود است  رحم کن گرچه گـدای تو گنه‎آلود است وای بر من اگر امشب نخری بارم را  آه پس من چه کنم نفس خطاکارم را هیچکس مثل منِ خسته پریشان نشده  روزه‎هایم سپر آتش سوزان نشده دانه دانه گنه من شده صدها خروار  ماندم از فیض نمازی که قضا شد هربار در سرم جز هوس و خواهش نفسانی نیست  خبری دیگر از آن سجده‎ی طولانی نیست جای مظلوم، ستم پیشه هم آغوشم شد  از گفتم و ایتام فراموشم شد معصیت کم‎کم از این خانه مرا دورم کرد  خوی دنیاطلبی بود که مغلوبم کرد سیدی صید شدم در شهواتم الغوث  سخت دلواپس میزان و صراطم الغوث بینوایم، به گدا نان و نوایی برسان  درد دارم چه کنم زود دوایی برسان نسخه‎ای نیست به جز گریه‎ی بر ثارالله  هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله نوكر نـوشت: حـسـیـن جــان شب جمعه حرم یــار برای دگــران خوشی لحظه ی دیدار برای دگــران منم و روضه ی گودال و دلی غمدیده چشم بستم به نسیمی ز دعای دگـران صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist