🔴 بچههای مسجد طالقانی/ ۲
✅ آرامش قبل از طوفان
◀ همه نگران بودند و مادران بیشتر از همه. کمی که گذشت و دیگر صدا برای مدتی قطع شد، همسایهها به خانههایشان برگشتند. علیرضا، مادر و فاطمه و محمد را به سنگر نصفه و نیمه داخل باغ که هنوز سقف نداشت، فرستاد و خودش به همراه پدر و حمیدرضا در حیاط خوابیدند. پدر باید صبح به پالایشگاه میرفت.
ادامه مطلب👇
http://www.defamoghaddas.ir/3185
با ما همراه باشید
https://eitaa.com/defamoghaddas_ir
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•