مولای غریب... 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 به صبح یازدهم چون گذرِ کاروانِ آل الله، بر قتلگاه افتاد و چون زین العابدین ، نگاهش بر جسم صدچاکِ پدر دوخته شد، آسمان و زمین را همهمه پیش آمد و فرشتگان ِ الهی را شیون و ناله فرا گرفت . قاعده ی عاشقی بر هم ریخت و سهمِ صبرِ زمین، لبریز شد. کجاست آن صورت نورانی، کجاست عمامه ی پیمبر، کجاست پیرهن یادگار فاطمه، کجاست انگشتر یمانی، کجاست انگشت مشکل گشای حسین، کجاست زینت دوش نبی؟ او که خود حجت خدا بر زمینیان است و پیشوای معرفت بر آسمانیان، به نیروی امامتش پدر را میشناسد و خیره خیره محو تماشای حسین میشود.چشمانش در کاسه میچرخد و نفسش در زندان سینه حبس میشود چنان جان بر لبش میرسد و چنان تاب از کف میدهد که اگر زینب نیاید و به صوت علوی و هیبت فاطمی، مرهمِ دلِ امامش نشود، سیدالساجدین قالب تهی میکند و زمین از حجت خالی مینماید... عصر عاشورا چون حسین غریب و بی یاور ، گونه بر خاک نهاد ، فرشتگان مویه کنان و ضجه زنان خدا را به یاری خواندند و مرهم بر زخمشان طلب کردند، پس پرورگارِ عالم، نور وجود یوسف فاطمه را نشانشان داد و قیام‌ منتقم آل محمد را اشارتشان زد و او از بطنان عرش نظاره میکرد غربت حسین را، پریشانی زینب را، ناله ی یتیمان را ، و غم‌ عظمای کربلا را آری... آنچه را که سیدالساجدین به روز یازدهم نظاره کرد، هر صبح و شام بر مولای ما به تصویر کشیده میشود و آنچه اشک ، زین العباد بر پدر از دیده جاری کرد، هر صبح و شام بر گونه ی مولای ما سرازیر میشود. آنچه داغ، علی بن الحسین ، چهل سالی متحمل شد، مولای ما بیش از هزار سال است که بر سینه دارد و آنچه مصیبت ، یادگارِ حسین، به اربعینی اسارت، به دوش کشید، مولای ما به اسیریِ زندان غیبت ، بر جان میخرد. زین العابدین ، زینبی داشت که مرهم دردش شود ، منبری داشت که ذکر مصائب پدر نماید، اندک صحابه ای داشت که عقده دل برشان گشاید و مولای ما غریبِ غریبِ غریب است... 🅿️اختصاصی دلدادگی 🖌بنت الزهرا @deldadegi دلدادگی💙