یه وقتایی انقدر ذره ذره
روحت خط خطی میشه که
وقتی یه نقطه بهش اضافه بشه
جای سفید واسش نمیمونه
یه وقتایی انقدر قطره قطره پر میشی
که جای یه قطره ی اضافی نداری
و سرریز میشی
گاهی انقدر پر از حرفی
که دهانت کوچیکه واسه بیرون ریختن
اون حجم از کلمه
اونجا ترجیح میدی سکوت کنی
بحث نکنی
شایدم چند تا ازون کلمه ها شکلشون عوض بشه
واشک بشن از چشمات سرازیر شن
گاهی ترجیح میدی خودتو جمع کنی
بشی یه وجب بری توی لاک خودتو
یه جا گمو گور بشی که هیچ کس پیدات نکنه
گاهی ترجیح میدی بگی حق با شماست
چون دیگه نمیخوای بدیهاتو بگی
دیگه نمیخوای بگی چی راه تنفستو گرفته
وقتی هزار بار گفتیو شنیده نشدی
میذاری و میری
همه ی خاطره هارو
همه ی دوست داشتنارو
همه ی همه ی هر چی بوده رو
و همه ی چیزایی که باید می بوده و نبوده رو...
#مریم_محمودی_پور