#سرگذشت_زندگی_نیلوفر🥀
گاهی اوقات دلهره میگرفتم که دلیل حال بدش منم اما بعد با خودم میگفتم نه تو حقیقت رو بهش گفتی...
حال بد الانش می ارزه به حال بدش تو زندگی مشترک...
ارایشگاه رو مرتب کردم و رفتم
خونه...
هنوز تو حیاط بودم که یه شماره ای بهم زنگ زد...
جواب دادم: بفرمایید
مهدی بود. با داد و بیداد گفت: تو به چه حقی میرینی به زندگی من؟!چی گفتی به سارا؟ بیین یه بلایی سرت بیارم مرغای اسمون به حالت گریه کنن...
ابرو و شرفت رو میبرم...
واسه من آدم شدی زندگی منو به هم میزنی؟ من چیکارت کردم مگه؟
حالا
خوبه مجرد نیستی اینقد حساس
شدی...
داد زدم و گفتم:هرچی هستم عین تو بی شرف نیستم...
من نمیزارم سارا خام آدم بی غیرتی مثل تو بشه...من درد کشیدم از مردی که هوسش براش مهم ترین چیز بود اجازه نمیدم سارا هم همچین دردی بکشه...
من حقیقت رو بهش گفتم...
انتخاب با خودشه...
ولی بعید میدونم سمت آدم خیانتکاری مثل تو بیاد...
ادامه دارد...
─━━━━⊱🎁⊰━━━━─