بیا جانم بگو از غم مدارا کردنت با من کنارم لحظه ای بنشین تماشا کردنت بامن دو چشمانم ببندم تا ببوسی گونه هایم را؟ نترس از چشم آدم ها هویدا کردنت با من مثال غنچه ای هستی که می ترسد از اقبالش فقط محو نگاهم شو شکوفا کردنت با من چنان کافر شدی دیگر نداری مهر و احساسی دو دستت را بده دستم مسیحا کردنت با من قدم بگذار در راهی که پایانش خودم باشم بیا دیگر نکن دل دل مهیا کردنت با من بیا بنشین بگو "جانم" رها شو مثل پروانه بگو با من بگو از غم مدارا کردنت با من | | @deli_ism