عجب تشرّف سبزی حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد خلاص از قفسِ وعده و وعیدت کرد سیاه بود و سیاهی هرآنچه می‌دیدی تو را سپرد به آیینه، روسپیدت کرد چه گفت با تو در آن لحظه‌های تشنه حسین؟ کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد؟ به دست و پای تو بارِ چه قفل‌ها که نبود حسین آمد و سرشار از کلیدت کرد جنون تو را به مرادت رساند ناگاهان عجب تشرّف سبزی! جنون، مریدت کرد نصیب هرکس و ناکس نمی‌شود این بخت قرار بود بمیری، خدا شهیدت کرد نه پیشوند و نه پسوند، حرّ حرّی تو حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab