🌷 روز آخر بود یکهو برگشت تو پایگاه گفت: بچه‌ها می‌دونید امروز تولد منه؟!😌 بچه‌ها گفتند: تولد تو؟! اگر تولد تو هست چرا دست خالی اومدی؟ پس کو گلت و کو شیرینیت وکو کیکت؟😁 گفت: حالا ما یک چیزی گفتیم، شما دیگر ول نمی‌کنید!!! بچه‌ها گفتند: نه باید بری کیک بخری، شیرینی بخری بیاری..‌😋 ایشون هم گفت: باشه چشم، رفت شیرینی و کیک خرید و برداشت آورد. وقتی شیرینی و کیک تموم شد برگشت و گفت:  بچه‌ها من یک چیزی میخوام بهتون بگم، گفتم چی میخوای بگی آقای امیر علی؟! گفت: اگر من بخوام برم شهید بشم، شما اسم این پایگاه رو به نام من می‌کنید؟ ما همه خندمون گرفت، گفتیم لابد داره شوخی می‌کنه، گفتیم:  امیر علی حالا تو برو شهید بشو، ما اسم این پایگاه رو میذاریم به نام تو.😅 🕊 @Delneveshte_shahid_dehghan