اتوبوس دائم تکان می‌خورد و مرد که دستش را به جایی نگرفته‌بود، مدام این طرف و آن طرف می‌شد! چند باری هم نزدیک‌بود بیفتد!... پیرمردی که روی صندلی نشسته و این صحنه را می‌دید، صدایش را توی گلو انداخت و گفت: پسرم! خُب دستت رو به میله‌ی بالای سَرِت بگیر تا اذیت‌نشی و زمین نخوری! ‌ می‌گَم: واقعا توی زندگی، داشتن یه تکیه‌گاه، همیشه لازمه! با خدا بودن یعنی تکیه‌گاه داشتن!... یعنی امنیت!. ✍ ️@delneveshtehrj