دلایل دیگر آنست که نشان میدهد به او(صدام)اجازه داده اندهر جنایتی را مرتکب شود.مجموعه این شرایط و ادله دیگری که فعلا" ذکر نمیشود مارا به این نتیجه رساند که مصلحت انقلاب و ملت ایران و عراق و منطقه این است که قطعنامه مذکو پذیرفته شود.به هر شکل باید گفت:قطعنامه۵۹۸ هرچند انتظار کامل جمهوری اسلامی ایران را برآورده نکرد.در مقایسه با قطعنامه های قبلی سازمان از ویژگی های خاصی برخوردار بود.برای مثال بند شش قطعنامه که در باب تعیین آغازگر جنگ است،باتوجه به اهداف اولیه شورای امنیت در جنگ،برای جمهوری اسلامی ایران پیروزی بزرگی بحساب آمد.زیرا در سایه مقاومت رزمندگان و حرکت دیپلماسی فعال ایران توانست شورای امنیت را متقاعد کند که صلح بدون تعیین متجاوز برخلاف عدالت و امنیت، و در واقع عین ظلم است. ★مخالفت و موافقت ها با قطعنامه۵۹۸ در ایران: پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران برخی مثبت به آن نگاه کردندو اعتقاد داشتند قطعنامه۵۹۸ مفصل ترین قطعنامه،از نظر حجم و عبارت دقیقترین قطعنامه،برخاسته است.از اعتقاد شورای امنیت و نگرانی عمیق آن به ادامه جنگ ایران و عراق،آمرانه و بهترین راه حل جامع بین المللی برای برقراری صلح عادلانه و شرافتمندانه در منازعه ایران و عراق بود. برخی نیز از همان ابتدا به فرایند پذیرش قطعنامه اعتراض داشتند و تأکید کردند اگر قطعنامه۵۹۸ از اعتقاد اعضای شورای امنیت برخاسته است،چرا این اعتقاد در سالهای اولیه تجاوز که افکار جهانی در انتظار تصمیم جدی شورای امنیت بود، برنخواست؟ اگر قطعنامه۵۹۸ ناشی از نگرانی عمیق شورای امنیت از ادامه جنگ ایران و عراق است،چرا موقعی که رژیم عراق از زمین و هوا و دریا به خاک کشور ایران حمله می کرد و زنان و کودکان بی دفاع مناطق مرزی ما را به خاک و خون می کشید، این نگرانی عمیق بوجود نیامد؟ چرا زمانی که رژیم عراق مناطق مسکونی ایران را هدف موشک قرار می داد و بمب های اهدایی اربابان خود را بر سر مردم کوچه و بازار و دانش آموزان بی گناه مدارس و بیمارستانها می ریخت، نگرانی اعضای شورای امنیت عمیق نشد و چرا هنگامی که رزمندگان اسلام در خاک دشمن با عملیات پی در پی خود در صدد تنبیه متجاوز برآمدند، نگرانی شورا عمیق می شود؟؟ ★ تفسیرهای متفاوت دستاوردهای قطعنامه برای ایران: در همان دورانی که قطعنامه۵۹۸ از سوی ایران مورد پذیرش قرار گرفت.تفسیرهای متفاوتی از بندهای این مصوبه در ایران مطرح شد که هنوز نیز محل مناقشه است. یکی از مهمترین موضوعات که ایران در قطعنامه۵۹۸ بشدت روی آن تأکید داشت بندهای ۶ و۷ بودکه به نوعی می توانست آغازگر جنگ و بر همین اساس،مسئول پرداخت غرامت را تعیین کند.با اینکه دبیر کل سازمان ملل در سال۱۳۷۰ در گزارش خود به شورای امنیت،بصورت مشخص،عراق را آغازگر جنگ عنوان کرد. بنا به برخی شواهد حقیقی این موضوع ایران را در رسیدن به اهداف مطلوب چندان کمک نکرد. علی اکبر ولایتی،وزیر امور خارجه وقت حتی پیش از گزارش دبیر کل سازمان ملل تأکید کرده بود،ما بدنبال اجرای کامل و دقیق قطعنامه شورای امنیتـ هستیم و تأمین خسارات وارده در جنگ تحمیلی به ایران و پرداخت غرامت از سوی عراق چیزی است که هرگز از آن نمی گذریم. کمال خرازی،وزیر خارجه دوره اصلاحات در این باره گفت:آنچه که پس از پذیرش قطعنامه۵۹۸ انجام گرفت در درجه اول اجرای بند۶ بوده که توفیقی برای جمهوری اسلامی ایران بود و دبیر کل بعد از بررسی هایی که کرد رسما" به شورای امنیت سازمان ملل،گزارش کرد که آغازگر جنگ،رژیم عراق بود.این یک توفیقی بود.با این حال شورای امنیت هیچ عکس العملی نسبت به گزارش دبیر کل نشان نداد و طبیعی بود که در فضای سیاسی آنموقع نمی خواستند کاری علیه عراق و به نفع جمهوری اسلامی ایران انجام بدهند. در همین باره علی خرم،مشاور وزیر امور خارجه وقت و رئیس ستاد پذیرش قطعنامه۵۹۸ درباره گزارش سال۱۳۷۰ گفت:این گزارش در شورای امنیت ثبت شد و شورای امنیت نه، آره گفت و نه ،نه گفت. می توانست واکنشی انجام بدهد و قطعنامه ای صادر بکند،ولی این نیازمند رابطه خوب ایران با همان اعضای دایم شورای امنیت بود.ایران باید اقلا با سه چهار تا از این اعضای شورای امنیت رابطه خوبی می داشت،ما با هیچ یک رابطه عالی نداشتیم.کسی نبود برای ما در شورای امنیت در مقابل عراق یقه پاره کند.در حالی که درمقابل کویت واکنش داشتند. با اینکه هدف ایران پس از اعلام صدام بعنوان متجاوز،دریافت غرامت جنگی بوده،اما دبیر کل سازمان ملل چنانکه طارق عزیز یکی از مسئولان رده بالای رژیم بعث از او نقل کرده است،در یکی از مذاکراتش،به خسارات عراق اشاره کرد و گفت:چه کسی غرامت خسارات عراق را خواهد داد؟عراق هم بایدغرامت بگیرد! همانطور که تأکید شد به رغم همه انتقادات یکی از شروط اصلی جمهوری اسلامی درپذیرش قطعنامه تعیین متجاوز و برآورد و پرداخت خسارات جنگ بود که این دو موضوع مهم با اینکه غیر مستقیم در بندهای۶ و۷قطعنامه قابل برداشت است،