شاید این جمعه بیاید شاید، نه خسته ام از اینهمه شاید شاید باید این جمعه بیاید باید به اشکهایی آن پدر شهید که از آن قامت رعنای جوانش یک بند انگشت مانده بود ان مادر پیری که گفتیم غمت نباشه مادر ما همه پسرتیم تنها نمیمونی وا ،گفت من پسرمو با دومتر قد دادم دو کیلو استخون گرفتم من نمی‌ترسم، آره آقا میدونم ک میدونی چیو میگم اونیکه شاید داره ماییم شیعه بودن ماست ک هزار شاید داره تو که همیشه هستی بودی و خواهی بود قربونت گفتم شاید این جمعه بیاید گفت شاید آدم نشدید که نیامد.. به اشک‌ها به بغض ها آقا بیا دیگه بیا بسه ما درمونده ایم بخدا اللهم عجل لولیک الفرج