سیدبن‌طاووس از (ع) روایت می‌کند که فرمود: (حضرت) (ع) چهل سال بر پدرش گریه‌کرد، روزراروزه می‌گرفت و شب عبادت می‌کرد. هنگام افطار، چون غلامش آب و غذایش را می‌آورد و جلو حضرت می‌گذاشت، می‌گفت: مولای من، میل کن! می‌فرمود: پسر پیامبر گرسنه و تشنه شهید شد. پیوسته این را تکرار می‌کرد و می‌گریست تا آنکه غذا از اشکِ او تَر می‌شد و آب به اشک آمیخته می‌گشت. پیوسته چنین بود تا از دنیا رفت. ✍️مناقب_ ج ۴_ص۱۶۶