📖 ⭕️ 🐓 خروس و 🦁 شيرى باهم رفيق شده و به صحرا رفته بودند. شب که شد 🐓 خروس برای خوابيدن روى يک درخت رفت و 🐓 شير هم پاى درخت دراز کشيد. هنگام صبح 🐓 خروس مطابق معمول شروع به خواندن کرد. روباهى که در آن حوالى بود به طمع افتاد و نزدیک درخت آمد و به 🐓 خروس گفت: بفرمائيد پائين تا به شما اقتدا کرده و نماز جماعت بخوانيم! 🐓خروس گفت: همان طورى که مى‌بينى بنده فقط مؤذن هستم، پيش‌نماز پاى درخت است او را بيدار کن! 🦊 روباه که تازه متوجه حضور 🦁 شير شده بود، با غرّش 🦁 شير پا به فرار گذشت. 🐓 خروس پرسید: کجا تشريف مى‌بريد؟ مگر نمى‌خواستيد نماز جماعت بخوانيد؟ 🦊 روباه در حال فرار گفت: دارم می‌روم تجدید وضو کنم! 👈 حال، دشمنان جمهوری اسلامی ایران بدانند که این نظام نه یک 🦁 شیر بلکه هزاران شیرمردی چون حاج‌قاسم دارد که منتظر یک اشاره از سیدعلی هستند. بیخود و بی‌جهت، این اطراف واق واق نکنید و زوزه نکشید!