شنیدن و اندیشیدن در سخنان بنسلمان میتواند، حجت را برای بسیاری تمام کند.
برخی به صورت ایجابی متحد شعیانند و به صورت سلبی در جبهه دشمنان خدا و پیامبران و اولیاء خدا.
در زبان لعن میکنند اما با تمام وجود یاری میکنند. شعار اخلاص میدهند و با شرک همدست و همداستانند.
دم از اسلام میزنند و در بدنه تمدنی طاغوت معنی میشوند. دل کافران از آنان آرام و بندگان خدا از حیله آنان ناایمن هستند.
ادعای پایمردی دارند؛ اما در عمل سست و منزوی هستند.
طاغوت به واسطه آنان جبهه حق را تحقیر و تضعیف و تسخیر میکند. از مسیر آنان به عمق جامعه آنان نفوذ میکند و از پشت خنجر میزند و کنترل اوضاع را به دست میگیرد.
آفتی که شعار منافقان و پرچم فتنهگران و ابزار بدخواهان شده و موجب بیماری جامعه مؤمنان و مانع قوت و قدرت و غلبه آنان است.
از رحمت خدا دورند و از محبت دنیا لبریز. هر جا که به دوراهیها برسی راه را رها کرده در گمراهی فرومیروند.
اینان همواره با بهائیان و وهابیان و صهیونیستها همعهد و پیمان هستند، هر چند شعار دشمنی میدهند.
گرفتار افراط و تفریطند و در آن معنی میشوند.
شریک ظالم و علیه مظلومند و فریاد وامظلومای آنان بلند است.
در لفاظی سبقت میگیرند و در عمل الکن و افلیجند. ادا و اطوار اجتماعی دارند، اما در واقع در حال تبدیل جامعه و جمعند.
شعارشان زهد و پشت کردن به سیاست است؛ اما غرق در سیاستورزی شیاطین شادند که با آنان در صلح و آشتیاند.